یک پسر ده ساله بومی و دوستانش سعی می کنند در یک کارناوال مدرسه قلدرها را شکست دهند و قهرمان شوند که در این میان اتفاقات خاصی می افتد و...
خانوادگی
وودی دارکوب پس از بیرون راندن از جنگل باید خانه جدیدی پیدا کند. در کمپ وو هو، او فکر می کند که خانه ای برای همیشه پیدا کرده است، اما یک بازرس آزاد است که می خواهد کمپ را تعطیل کند.
وقتی پدر بهترین دوستش به دروغ متهم به دزدیدن زنگ های گران قیمت شهر می شود، یک کاراگاه آماتور جوان و دوستانش باید قبل از کریسمس دزد واقعی را پیدا کنند.
«رالفی» پسر جوانی است که رویای داشتن یک تفنگ بادی رد رایدر در سر می پروراند. او تصمیم دارد به همه ثابت کند که این تفنگ یک هدیه عالی برای کریسمس است، اما والدینش، معلم او، و همینطور بابا نوئل نیز با او مخالفند...
ماری و هومی از مادرشان یاد می گیرند که پدرشان در هفتادمین سالگرد تولدش زوال عقل دارد. آنها کمک می کنند تا مادرشان را برای خداحافظی او آماده کنند و خود را برای احساسات بعدی آماده کنند.
مردی مصمم است در مسابقه سالانه تزئین کریسمس محله برنده شود. او با یک جن پیمان می بندد تا به او کمک کند برنده شود - و الف طلسمی می کند که 12 روز کریسمس را زنده می کند، که هرج و مرج غیرمنتظره ای را به همراه می آورد ...
خانواده ای عجیب و غریب و پیچیدگی های زندگی مشترک را حول تصمیمی که آنها را برای همیشه تغییر می دهد بررسی می کند.
پدری مجرد شروع به روایت داستان مادر گمشده برای فرزندش می کند و هیچ چیز مثل قبل نمی ماند.
داستان پسری به نام رامانا و مادرش که چگونه او را ترک کرد و اینکه چگونه رامانا سعی کرد مادرش را به خانواده اش بازگرداند...
دو دوست باید به مدت یک ماه از فرزندان خود مراقبت کنند در حالی که سعی می کنند آن را با مشاغل موقت خود در یک هتل مجلل متعادل کنند.
سه خواهر و برادر، یک پدر و یک مادربزرگ تجارتی را در قالب یک نمایش عروسکی مسافرتی اداره می کنند. وقتی پدر می میرد، اعضای باقی مانده خانواده سعی می کنند میراث او را زنده نگه دارند.
ویلی ونکا جوان و فقیر با رویاهای باز کردن مغازه ای در شهری که به شکلات هایش معروف است، متوجه می شود که این صنعت توسط کارتلی از شکلات سازان حریص اداره می شود.
جولی،در اولین کریسمس خود به عنوان یک مادر تنها با یک دوستی غیر منتظره با همسایه قدیمی تر خود دوستی غیر منتظره ی ایجاد می کند.