در روستایی دورافتاده در جزیره کارپاتیا، دختری خجالتی به نام یوری در یک مزرعه بزرگ میشود و از کودکی یاد میگیرد که از گونهای حیوانی مرموز به نام «اوچی» بترسد. اما وقتی یوری یک بچه اوچی زخمی را پیدا میکند که جا مانده، تصمیم میگیرد از خانه بگریزد و سفری پرماجرا را برای بازگرداندن او به خانهاش آغاز کند.
انگلستان
زمانی که دو جسد در حیاط پشتی خانه ای در انگلستان پیدا می شود، یک زوج به ظاهر معمولی مورد توجه کارآگاهان این پرونده قرار می گیرند و...
یک کشیش سرسخت با گذشته ای آشفته فراخوانده می شود تا یک شیطان قاتل را از یک خانواده وحشتزده ریشه کن کند.
دو خدمه در یک فضاپیمای متروکه از خواب بیدار میشوند، بیآنکه بدانند چه کسانی هستند، چقدر خواب بودهاند یا مأموریتشان چه بوده است. اما خیلی زود درمییابند که تنها نیستند — و واقعیت موقعیتی که در آن قرار دارند، بسیار وحشتناکتر از چیزیست که تصورش را میکردند.
وقتی یک سرقت مواد مخدر به شکلی مرگبار از کنترل خارج میشود، یک پلیس خسته و دلزده برای نجات پسر یک سیاستمدار، راه خود را از میان دنیای جنایتکاران یک شهر فاسد باز میکند.
یک موسیقیدان افسرده در خیابانهای متروک دیترویت دوباره با معشوقش دیدار میکند. هرچند عشق آنها قرنها دوام آورده، اما با رسیدن خواهر کوچکترِ دمدمیمزاج و غیرقابلپیشبینیِ زن، این رابطه به آزمایش کشیده میشود.
تای، یک کتانی خاص و منحصربهفرد اما سادهلوح، هیچ شناختی از زندگی بیرون از جعبهی مخملی راحتش ندارد. پس از آنکه خواهرش توسط یک کلکسیونر مشکوک دزدیده میشود، تای مجبور میشود راهی شهر نیویورک شود تا او را پیدا کرده و نجات دهد. در این ماجراجویی، تای با گروهی از کفشهای رنگارنگ و متفاوت آشنا میشود که از هر سبک و سلیقهای هستند و به او کمک میکنند تا شجاعت بیرون آمدن از جعبهاش و پیدا کردن همکفش واقعیاش را به دست آورد.
چارلز، برندهی عجیبوغریب قرعهکشی، بهتنهایی در جزیرهای دورافتاده زندگی میکند، اما رویایی در سر دارد: دعوت از موزیسین محبوبش، هرب مکگوایر، برای اجرای یک برنامهی خصوصی و اختصاصی. بیخبر از هرب، چارلز همچنین نامزد سابق هرب، «نل»، که هماکنون با شوهر جدیدش همراه است، و همگروهی پیشین او را نیز دعوت کرده تا قطعههای قدیمیشان را دوباره اجرا کنند. با بالا گرفتن تنشها و زنده شدن اختلافات گذشته، طوفان آنها را در جزیره گرفتار میکند و چارلز ناامیدانه بهدنبال راهی برای نجات رویای اجرای کنسرتش میگردد.
آنامیکا، فرزند یک ازدواج مختلط، به دلیل اینکه از شروع زوال عقل رنج می برد، نزد مادر جدا شده اش سادانا به خانه باز می گردد. آنا به محله ای برمی گردد که به سختی به یاد می آورد، نزد زنی که گاهی او را به یاد نمی آورد.
وندی دارلینگ برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پن شرور، که قصد دارد او را به نورلند بفرستد، راهی سفری خطرناک میشود. در این مسیر، او با تینکربلی پیچیده و مرموزی روبهرو میشود که به چیزی که تصور میکند گرد جادویی پریان است، اعتیاد دارد.