وقتی شهری توسط جمعیتی تسخیرشده و شیطانی فرا گرفته میشود، یک پلیس باید منبع شر را پیدا کند تا خانوادهاش را نجات دهد.
تایلند
در پادشاهی کاستیلیا، نیرویی تاریک دوباره ظهور میکند. چند روز مانده به تاجگذاری امپراتور و ملکه جدید، هفت نوزاد سلطنتی آنها ربوده میشوند و اکنون یک قهرمان باید آنها را سالم برگرداند؛ یک پسر نوجوان پیک به نام آرتور بز. رویاهای او برای تبدیل شدن به یک آرایشگر درجه یک جهانی با تبدیل شدن به یک پدر و مادر یک شبه به تعویق میافتد. اگر او میخواهد این کودکان نوپای سرکش را در سفرشان ایمن نگه دارد، ابتدا باید بزرگ شود، گذشته خود را کشف کند و در طول مسیر، قهرمانان فراموش شده را بیدار کند. آیا آرتور میتواند وارثان را بازگرداند و در نهایت پادشاهی را نجات دهد؟
داستان تیم فوتبال جوانان موسوم به "گرازهای وحشی" که به دام افتاده و نجات چشمگیر آنها در سال ۲۰۱۸ اتفاق افتاد.
جو راهی پیدا میکند تا از خانه قدیمی و ترسناکی که به ارث برده، کمی پول دربیاورد. اما هرگز فکرش را نمیکرد که در میان ارواح سرگردان آن، عاشق یکی از آنها شود.
پیوند دختران پلیس در داستانی صمیمانه از عشق، دوستی و پیچیدگیهای زندگی در دوران بلوغ، مورد آزمایش قرار میگیرد.
در نبردی برای بقا در برابر ارتشی هولناک از زامبیها، یک مبارز سابق مویتای باید با تکیه بر مهارت، سرعت و ارادهاش تلاش کند تا نامزدش را نجات دهد.
دختری با حسی ویژه که قادر به دیدن ارواح است، پس از جدایی از دوستپسرش و خسته شدن از زندگی در شهر بزرگ، تصمیم میگیرد مدتی از آن فاصله بگیرد. او به تنهایی راهی یک اقامتگاه دورافتاده در شمال میشود، آن هم در فصل کممسافر موسوم به «فصل خلوت».
در جهانی که در تاریکی فرو رفته، نیرویی بیرحم و بیامان در پی انتقام است؛ بیاعتنا به مرزها و بیتوجه به اخلاق.
داستان درباره بو، یک طلبکار است که پس از وصول بدهی از یک دختر زیبا، شروع به تجدید نظر در همه چیز میکند.
با انگیزهای شخصی، معلمی در یک مرکز بازپروری نوجوانان، گروهی از نوجوانان دردسرساز را متقاعد میکند تا در یک مسابقه ساخت مجسمههای برفی در ژاپن شرکت کنند.