ویلفرد ویلز باید به عنوان یک پلیس کمکی در طول اشغال آنتورپ توسط نازی ها زنده بماند...
هلند
پس از اختلاف با پدرش، مرد جوانی طعمه جذابیت ارزهای دیجیتال و وعده های جسورانه یک کارآفرین مبنی بر آزادی مالی می شود.
پایان بازسازی طولانی مدت هتل افسانه ای چلسی تا حدی آرزو و تا حدودی مورد ترس هنرمندانی است که هنوز در آنجا زندگی می کنند. این فیلم به ما امکان دسترسی به آپارتمان های آنها را می دهد و گذشته را با حال در هم می آمیزد.
در ماه های پایانی جنگ جهانی دوم، یک افسر نازی که برای محافظت از خط مقدم جنگ زده در هلند مأموریت داده شده است، تصمیم می گیرد برای محافظت از یک خانواده یهودی مخفی شده جان خود را به خطر بیندازد.
آدی، پسری با استعداد که توسط مادری روشنبین بزرگ شده است، تصمیم میگیرد که یک ناهماهنگ قلدری را در باند خارجیهای خود بپذیرد. پسرها که به حال خود رها می شوند، پرخاشگری، خشونت، وفاداری و عشق را کشف می کنند.
یک کارمند فروشگاه تخفیف با پسری سهامدار که خود را تجسم هولدن کالفیلد می داند رابطه برقرار می کند.
آنگولا سه نسل از زنان در یک جنگ داخلی 25 ساله: للینا (مادربزرگ)، نایولا (دختر) و یارا (نوه). تلاقی گذشته و حال. نایولا در اوج جنگ به جستجوی شوهر گمشده اش می رود. چند دهه بعد، کشور بالاخره در آرامش است اما نایولا برنگشته است.
لوکاس و یوهانا در دهه 80 زندگی می کنند، دیوانه وار عاشق، در دنیایی پر از رویاها و ایده آل ها. سپس یک حادثه فاجعه بار، در طول سفر قایقرانی آنها در اقیانوس اطلس، آنها را از هم جدا می کند. سی و پنج سال بعد، در پاییز زندگیشان،...
یک عامل سابق نیروهای ویژه جنگی یک نفره را در خیابان های آمستردام راه اندازی می کند تا دختر دوستش را از دست سندیکای جنایی محلی نجات دهد.
یک دختر نه ساله خوکی به نام اوینک را از پدربزرگش هدیه می گیرد.
پس از انتقال خانوادهاش به خانه دوران کودکیاش، تحقیقات مردی در مورد یک حادثه کارخانه محلی که با پدرش مرتبط است، اسرار تاریک خانوادگی را فاش میکند.
در آینده ای نزدیک دیستوپیایی، طبق قوانین شهر، افراد مجرد به هتل برده می شوند، جایی که مجبور می شوند در 45 روز یک شریک عاشقانه پیدا کنند یا تبدیل به جانور شده و به جنگل فرستاده می شوند.
در بهار سال 1945 قطاری که صدها زندانی یهودی را اخراج می کرد در نزدیکی یک روستای کوچک آلمانی که توسط ارتش سرخ اشغال شده بود سرگردان شد. محکوم به یکدیگر و در بستری از بی اعتمادی عمیق، استیصال و انتقام، غیر منتظره...