کودکی با سرپیچی از تابوی باستانی سوت زدن در غروب، وحشتی شوم را که به شخصیتی نفرین شده که همان اشتباه را مرتکب شده، گره خورده است، آزاد میکند. او که گرفتار نفرینی گریزناپذیر است، به مسابقهای مرگبار با زمان پرتاب میشود - زیرا اگر شکست بخورد، کابوس به واقعیت جدید او تبدیل خواهد شد.
اندونزی
ادوین به خواهرش در بستر مرگ قول داده بود که پسرش را، که سالها پیش از او جدا شده بود، پیدا کند. جستوجوی ادوین او را به مدرسهی «دوری» در جاکارتا کشاند؛ مدرسهای ویژهی نوجوانان بزهکار، جایی که او بهعنوان معلم جانشین مشغول شد. در آنجا ناچار است با خشنترین دانشآموزان روبهرو شود تا برادرزادهاش را بیابد. اما درست زمانی که او را پیدا میکند، شورشی گسترده در سراسر شهر آغاز میشود و ادوین در مدرسهای گرفتار میشود که پر از نوجوانان بیرحمی است که تشنهی خون او هستند.
پس از از دست دادن فرزندش، استاد قدرت باید با آزمایش سختتری روبرو شود. اکنون شیطان، همسرش، عزیزه، را هدف قرار داده است تا ایمان قدرت را از بین ببرد تا او در برابر شیطان سر تعظیم فرود آورد و خدا را ترک کند.
وقتی پدرشان در یک روز نفرینشده میمیرد، وحشت خواهر و برادر نوری و یاندا را در حالی که با اسطورهها، آیینها و اعتراضات برادر بزرگترشان روبرو میشوند، دنبال میکند.
عذابی نزدیک به مرگ که دفع آن با دعا دشوار است، خانوادهای را وحشتزده میکند. آنها چه گناهی مرتکب شده بودند؟
یک زوج نامزد شده پس از مرگ عمه داماد به خانه اجدادی او بازمیگردند. اما عروس روحنمایی که راز تاریکی از خانواده را پنهان کرده، آرامش آنها را تهدید میکند.
داستان در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ میگذرد و در دو دوره زمانی با پسری که از گذشته جدا شده است به دنبال دختری از گذشته پدرش میگردد تا آرزوی در حال مرگ غول سیگار را برآورده کند.
شش دوست پس از رساندن یک غریبهی درمانده به خانه، توسط یک خانوادهی قاتل دستگیر و شکنجه میشوند.
رانتی، یک مادر و همسری بسیار وفادار. رانتی دختری به نام نینا دارد که بسیار دوستش دارد. نینا از بدو تولد معلول بوده است. روزی، نینا دچار یک تصادف مرگبار میشود که نیاز به درمان فوری دارد.
عینون متوجه شد که پدر زیستی او، اباح مولیا، در واقع یک معلم روحانی بوده که بدعت میآموزد و از قبله فاصله گرفته است. آیا عینون می تواند دوباره آنها را به راه راست هدایت کند؟