سامورایی خشن و بیپروا در جزیرهای دورافتاده کشتیشکسته میشود و هیچ راهی برای تخلیۀ خشم خود ندارد. او پس از آغاز سفری معنوی برای آرامکردن افکار تهاجمیاش، ناگهان توسط دیوهای بیرونی که در قالب آدمخواران ظاهر شدهاند ربوده میشود؛ اتفاقی که مرز واقعیت را برایش مخدوش کرده و تواناییهای مرگبارش را در آزمونی سخت قرار میدهد.
اندونزی
پس از مرگ مرموز شوهرش، لاستینی معتقد است که یک موجود تاریک دخترش، آروم، را تسخیر کرده است. تنها پنج روز مانده به تولد سال کبیسه آروم، لاستینی و دو فرزند دیگرش برای کمک گرفتن از شفادهندگان معنوی به سراسر جاوا سفر میکنند. همانطور که چنگال شیطان محکمتر میشود، آنها برای نجات آروم و یافتن راه بازگشت به خانه با زمان میجنگند.
دو دهه پس از رویدادهای هولناک در «جاتیجاجر»، روح خبیث «جین امّالصبیان» بازمیگردد — این بار در روستای «گیریتیرتو». پس از مشاجرهای داغ پس از یک مسابقه فوتبال، گروهی از کودکان ناآگاهانه با نفرینی بیملاحظه در هنگام غروب، وحشت باستانی را آزاد میکنند. سپس تسخیر آغاز میشود و کابوس دوباره از سر گرفته میشود.
گروهی از جوانان، مرد و زن، که بهعنوان کارگران فصلی در یک کارخانه شکر کار میکنند، با ترس و وحشت ناشی از قلمروی شیاطین، جایی که کارخانه در آن واقع شده است، روبهرو میشوند. آنها باید پیش از آنکه این وحشت جانشان را بگیرد، علت خشم شیاطین را پیدا کنند.
کودکی با سرپیچی از تابوی باستانی سوت زدن در غروب، وحشتی شوم را که به شخصیتی نفرین شده که همان اشتباه را مرتکب شده، گره خورده است، آزاد میکند. او که گرفتار نفرینی گریزناپذیر است، به مسابقهای مرگبار با زمان پرتاب میشود - زیرا اگر شکست بخورد، کابوس به واقعیت جدید او تبدیل خواهد شد.
ادوین به خواهرش در بستر مرگ قول داده بود که پسرش را، که سالها پیش از او جدا شده بود، پیدا کند. جستوجوی ادوین او را به مدرسهی «دوری» در جاکارتا کشاند؛ مدرسهای ویژهی نوجوانان بزهکار، جایی که او بهعنوان معلم جانشین مشغول شد. در آنجا ناچار است با خشنترین دانشآموزان روبهرو شود تا برادرزادهاش را بیابد. اما درست زمانی که او را پیدا میکند، شورشی گسترده در سراسر شهر آغاز میشود و ادوین در مدرسهای گرفتار میشود که پر از نوجوانان بیرحمی است که تشنهی خون او هستند.
پس از از دست دادن فرزندش، استاد قدرت باید با آزمایش سختتری روبرو شود. اکنون شیطان، همسرش، عزیزه، را هدف قرار داده است تا ایمان قدرت را از بین ببرد تا او در برابر شیطان سر تعظیم فرود آورد و خدا را ترک کند.
وقتی پدرشان در یک روز نفرینشده میمیرد، وحشت خواهر و برادر نوری و یاندا را در حالی که با اسطورهها، آیینها و اعتراضات برادر بزرگترشان روبرو میشوند، دنبال میکند.
عذابی نزدیک به مرگ که دفع آن با دعا دشوار است، خانوادهای را وحشتزده میکند. آنها چه گناهی مرتکب شده بودند؟
یک زوج نامزد شده پس از مرگ عمه داماد به خانه اجدادی او بازمیگردند. اما عروس روحنمایی که راز تاریکی از خانواده را پنهان کرده، آرامش آنها را تهدید میکند.