مایا لوپز باید با گذشتهاش روبرو شود، دوباره با ریشههای بومی آمریکاییاش ارتباط برقرار کند و اگر امیدی به پیشرفت داشته باشد، معنای خانواده و جامعه را بپذیرد.
آمریکا
«دسته بد» از کلونهای نخبه و آزمایشی بلافاصله پس از جنگهای کلونها از میان کهکشانی در حال تغییر راه خود را باز میکنند.
زمانی که ادی اشرافی املاک خانواده را به ارث می برد، متوجه می شود که خانه امپراطوری عظیم علف های هرز است و صاحبان آن به جایی نمی روند.
لیزا آرزوی زندگی بهتری برای خود و دخترش دارد. لیزا که برای کار در یک شرکت داروسازی ورشکسته استخدام شده است، با فروش زیاد وارد زندگی پربار میشود و او را در میان یک توطئه جنایتکارانه فدرال قرار میدهد.
پس از مرگ غیرمنتظره خلبان آنها در اواسط پرواز، داگ وایت (دنیس کواید) باید با خیال راحت یک هواپیما را فرود بیاورد و تمام خانواده خود را از خطر غیرقابل عبور نجات دهد.
فرانکلین تازه وارد مطمئن است که برنده شدن در مسابقه به معنای برنده شدن دوستان جدید نیز خواهد بود.
یک گزارشگر تلویزیونی برای تحقیق در مورد یک نانوایی محلی می رود که شایعه شده است دستور محرمانه ای برای یافتن عشق واقعی در روز ولنتاین دارد.
فیل یک رویاپرداز است بیشتر رویاها محقق نمی شوند. فیل از آن متنفر است. اما این مانع از رویاپردازی فیل نمی شود.
زنی به خاطر جنایت شوهرش زندانی می شود و تنها راه نجاتش حل معماهایی از گذشته مرموزش است...
در لندن آینده دیستوپیایی که در آن تمام مسکن های اجتماعی حذف شده است،...