چهار داستان درهمتنیده که در شب هالووین رخ میدهند: یک مدیر معمولی دبیرستان، زندگی پنهانی بهعنوان یک قاتل زنجیرهای دارد؛ یک دختر باکرهی دانشجو شاید تازه مرد دلخواهش را یافته باشد؛ گروهی از نوجوانان دست به یک شوخی بیرحمانه میزنند؛ و یک پیرمرد گوشهگیر و تلخکام، مهمانی ناخوانده را میپذیرد.
کمدی
سریال خجالت نکش، داستان زندگی زن و شوهری را روایت میکند که با داشتن پسر و عروس، در سن میانسالی بچهدار میشوند و...
بعد از اینکه اشلی درخواست طلاق میدهد، «کری» خوشقلب برای حمایت به سراغ دوستانش، «جولی» و «پل»، میرود. اما وقتی متوجه میشود راز خوشبختی آنها یک ازدواج باز است، شوکه میشود ــ تا زمانی که خودش مرزها را زیر پا میگذارد و همه روابطشان را وارد هرجومرج میکند.
در شب عروسیشان، یک زوج عجیب و غریب وارد یک تعقیب و گریز پرهرجومرج میشوند و در تلاش دیوانهوار برای یافتن «چارلی»ی مرموز، از دست اوباش و پلیسها فرار میکنند.
فقط یک نفر مجموعه مهارتهای خاص را دارد... برای رهبری جوخه پلیس و نجات جهان: ستوان فرانک دربین جونیور.
یک مرد ایرانی (اکبر عبدی) که در ترکیه گیر افتاده، به شدت به دنبال گرفتن ویزا برای رفتن به آمریکا است. او به امید ازدواج با یک مرد آمریکایی و دریافت تابعیت آمریکا، شروع به پوشیدن لباس زنانه میکند، اما دچار تردید میشود و...
جنگ تمام شده و تبعیدیها به خانههایشان برگشتهاند و هر کدام به دنبال زندگی خود هستند. یک برنامه تلویزیونی سعی دارد با چند کهنه سرباز قدیمی جنگ ملاقات کند. یکی از آنها که به شدت بیمار است باید به بیمارستان برود، اما دیر میرسد و او در آستانه مرگ است. این باعث میشود دوستان دیگرش (اخراجیها) که حالا هر کدام ظاهری متفاوت دارند، به ملاقاتش بیایند.
پخش آنلاین
دانلود فیلمهپی گیلمور هنوز از گلف دست نکشیده — اصلاً نه. پس از بازنشستگیاش بعد از نخستین قهرمانی در تور، گیلمور دوباره بازمیگردد تا کلاسهای باله دخترش را تأمین مالی کند.
داستان «پیت» را دنبال میکند؛ یک آدمکش حرفهای که پس از آنکه رئیس یک باند تبهکاری به خاطر حضورش در جلسات «معتادان به کار گمنام» به او مظنون به خیانت میشود، با گروهی از قاتلان روبهرو میگردد.
وقتی دفتر طراحی یک دختر جوان درون برکهای مرموز میافتد، نقاشیهایش جان میگیرند ــ آشفته، واقعی و رهاشده. با فرو رفتن شهر در هرجومرج، خانوادهی او باید دوباره گرد هم آیند و هیولاهایی را که هرگز قصد آزاد کردنشان را نداشتند، متوقف کنند.