یک سوارکار رودئو که نمیخواهد پایان دوران حرفهایاش را بپذیرد، در حالی که با آسیب مغزی و طوفانی ناگهانی دستوپنجه نرم میکند، به این فکر فرو میرود که چگونه رسیدن به رؤیاهایش تا این اندازه دشوار شده است.
آمریکا
تای، یک کتانی خاص و منحصربهفرد اما سادهلوح، هیچ شناختی از زندگی بیرون از جعبهی مخملی راحتش ندارد. پس از آنکه خواهرش توسط یک کلکسیونر مشکوک دزدیده میشود، تای مجبور میشود راهی شهر نیویورک شود تا او را پیدا کرده و نجات دهد. در این ماجراجویی، تای با گروهی از کفشهای رنگارنگ و متفاوت آشنا میشود که از هر سبک و سلیقهای هستند و به او کمک میکنند تا شجاعت بیرون آمدن از جعبهاش و پیدا کردن همکفش واقعیاش را به دست آورد.
استفانی و امیلی در جزیره زیبای کاپری ایتالیا دوباره به هم میپیوندند، برای مراسم عروسی مجلل امیلی با یک تاجر ثروتمند ایتالیایی. اما در کنار مهمانان پر زرق و برق، باید انتظار قتل و خیانت را هم داشت — عروسیای پر از پیچوخم، درست مانند جاده پرپیچوتاب بین مارینا گراند و میدان مرکزی کاپری.
داستان واقعی زمانی آغاز میشود که یک کارآگاه بازنشسته اداره پلیس نیویورک کتابی درباره ارتباط خانوادهاش با مافیا مینویسد. این افشاگری، آتشی به پا میکند بین پلیسهای فاسدی که برای رئیس بیرحم یک باند جنایتکار کار میکنند و مأمورانی که میخواهند آنها را به سزای اعمالشان برسانند.
یک نویسندهی جوان به ملک دورافتادهی یک ستارهی افسانهای موسیقی پاپ دعوت میشود؛ کسی که سی سال پیش بهطرزی مرموز ناپدید شده بود. در میان چاپلوسانِ حلقهبهگوش آن ستاره و خبرنگاران مست و بیخود، او ناگهان خود را در میانهی نقشهای پیچیده و تاریک از سوی آن ستاره میبیند.
والت (عاشق رابطههای سهنفره و متنفر از پوشیدن پیراهن) با یک بازیکن سابق حرفهای فوتبال آمریکایی، دوستی غیرمنتظرهای برقرار میکند؛ چرا که متوجه میشوند والت شاید واقعاً بهترین بازیکن تاریخ بولینگ باشد. تنها چیزهایی که سر راه آنها قرار دارد، نژادپرستی، اعتیاد به الکل و لیندا «خردکننده» کرسون است.
آنامیکا، فرزند یک ازدواج مختلط، به دلیل اینکه از شروع زوال عقل رنج می برد، نزد مادر جدا شده اش سادانا به خانه باز می گردد. آنا به محله ای برمی گردد که به سختی به یاد می آورد، نزد زنی که گاهی او را به یاد نمی آورد.
در منطقهای دورافتاده و وحشی، گروهی از دوستان پس از تصادف با یک زن ناشناس و کشتن تصادفی او، به یک کیف پر از پول برمیخورند. آنها برای تصاحب پول، تصمیم میگیرند جسد را مخفی کنند. اما این تصمیم آنها را گرفتار مشکلی بسیار بزرگتر میکند، زمانی که صاحب مرموز کیف به دنبالشان میآید.
ویولت، مادری بیوه که پس از سالها برای اولین بار قرار ملاقات دارد، به رستورانی مجلل میرود و با دیدن هنری، مردی جذابتر و خوشبرخوردتر از حد انتظارش، احساس آرامش میکند. اما این ارتباط شیرین بهتدریج رو به تلخی میگذارد، چرا که ویولت با پیامهای ناشناس و آزاردهندهای که روی گوشیاش ظاهر میشوند، ابتدا عصبی و سپس وحشتزده میشود.
یک مشاور املاک پس از سالها دوری از گذشتهاش، دوباره به دنیایی که پشت سر گذاشته بود کشیده میشود. زمانی که همدست سابقش با پیامی تهدیدآمیز ظاهر میشود، او ناچار است با گذشتهای که هرگز بهطور کامل پشت سر نگذاشته بود روبهرو شود؛ بهویژه حالا که برادرش، یک جنایتکار قدرتمند، نیز به دنبال اوست.