ایجن علی بهعنوان خلبان پروژهٔ ساتریا منصوب میشود؛ زرهای پیشرفته که با کمک یک برنامهٔ هوش مصنوعی ویژه طراحی شده است تا عملکرد جسمی و تواناییهای ذهنی مأموران ماتا را هنگام انجام مأموریتهای محرمانهشان بهینه کند.
مالزی
پس از از دست دادن فرزندش، استاد قدرت باید با آزمایش سختتری روبرو شود. اکنون شیطان، همسرش، عزیزه، را هدف قرار داده است تا ایمان قدرت را از بین ببرد تا او در برابر شیطان سر تعظیم فرود آورد و خدا را ترک کند.
نگهبان نخبه آریف خود را در یک رویارویی مرگبار مییابد، زمانی که به ناحق به ارتکاب جرمی متهم میشود و بهترین دوستش غاز به سرسختترین دشمن او تبدیل میگردد.
گروهی از خواهر و برادرها وجود دارند که مهارت ویژهای در سرقتهای بزرگ دارند. پس از سرقت محمولهای از شمشهای طلا در فرودگاه و به لرزه درآوردن کشور، برادر بزرگتر گروه آنها را وادار میکند که زندگی مجرمانه خود را کنار بگذارند. اما وسوسهی یک حلقهی گرانبها باعث میشود یکی از برادران تسلیم شود و گرفتار گردد. حالا، برای نجات او، سیاریف، خیرول، اِما، امیردین و روزلند باید دوباره به دنیای خلاف بازگردند و جسورانهترین سرقت خود را برنامهریزی کنند.
کلانتر، یک افسر پلیس از دپارتمان رسیدگی به تخلفات است که متعهد و تیزبین میباشد. او با ناظری، یک افسر جوان و آرمانگرا از دپارتمان مبارزه با مواد مخدر، همکاری میکند. مأموریت آنها دستگیری یک باند قاچاق مواد مخدر به سرکردگی تونی، یک سردسته بیرحم است. این سردسته در توزیع متامفتامین فعالیت دارد و بسیاری از مردم توسط این قاتل مت (Meth Killer) جان خود را از دست دادهاند.
داستان فیلم در مورد دو برادر یتیم و بدون مدرک هویتی در مالزی است. آبنگ، برادر بزرگتر که ناشنوا است، خود را تسلیم زندگی فقیرانه کرده، اما آدی، برادر کوچکتر، از این وضعیت ناراضی و خشمگین است. یک تصادف ناگوار، تعادل ظریف رابطه این دو برادر را برهم میزند و...
رقابت بین دو برادر جنایتکار زمانی که یک قتل باعث جنگ گروهی در آپارتمان آنها می شود، به نتیجه مرگبار می رسد.
جی، یک محافظ، با زمان مسابقه می دهد تا رئیس خود، تاجر داتو هاشم و دخترش نادی را در برابر یک گروگان گیری خصمانه نجات دهد.
روستاییان اطراف مدرسه شبانه روزی اسلامی کهوریپان با ناآرامی های زیادی مواجه شدند، از عدم محصول گرفته تا تملک. چی شد؟
داستان فیلم در مورد یک شاگرد شفا دهنده جوان سعی می کند توانایی های ماوراء طبیعی خود را سرکوب کند تا...
 
    
 
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
                             
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                        