افشای شبکه جاسوسی و گذشته لو ژنگ، وفاداری و عدالت لی وو را در معرض انتخابی دشوار قرار میدهد.
چین
داستان در اواخر دوران سلسله مینگ رخ میدهد، زمانی که یک بیماری مرموز شیوع پیدا میکند. این روایت، سفر پرهیجان «چو سیجینگ» را دنبال میکند؛ عضوی از سازمان امنیت مخفی که در میان بحرانی مرگبار در جزیرهای متروکه، برای بقا تلاش میکند.
تحت فرماندهی چنگیزخان، ارتش مغول به سمت غرب پیشروی میکند تا سلسله جین را نابود کند و سپس چشم به سلسله سونگ میدوزد. در میان درگیریهای داخلی بین مکاتب هنرهای رزمی، گوا جینگ جنگجویان دشتهای مرکزی را متحد میکند تا از شیانگیانگ دفاع کنند و شجاعت و وفاداری را در نبرد برای ملت به نمایش میگذارد.
چن یوتونگ، دانشآموز یک مدرسهی راهنمایی دخترانه، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، اما مادرش لی هان نتوانست دخترش را از این "جهنم" نجات دهد. همهی اطرافیانش چشمان خود را بر این ماجرا بستند و این سکوت جمعی، خشونتی بزرگتر را رقم زد.
لحظهای از بیاختیاری، "گائو ژیلی" را به فردی خانهنشین تبدیل میکند، اما هرگز انتظار نداشت که زندگیاش مسیری کاملاً متفاوت را در پیش گیرد. مجموعهای از تغییرات او را وادار میکند تا مسئولیتهایش بهعنوان سرپرست خانواده را بپذیرد. وقتی بار سنگین زندگی بر دوشش میافتد، باید با خود روبهرو شود و زندگی تازهای را آغاز کند.
پس از وقوع یک حادثه آتشسوزی که به نشت مواد رادیواکتیو منجر میشود، تمام شهر هنگکنگ ناگهان در آستانه فروپاشی قرار میگیرد. برای مقابله با این فاجعه قریبالوقوع، «سایمون فن» کارشناس برجسته، به تیم واکنش اضطراری به رهبری «سسیلیا»، مدیر اجرایی موقت، میپیوندد تا راهحلی برای این بحران بیابد. با جان ۷ میلیون نفر که در خطر است، آتشنشانان مأمور میشوند تا
این داستان دربارهی "کائو یانبینگ"، از نوادگان "کائو کائو" که به قدرت خدای جنگ است، "شیا لینگ" که یک روح نگهبان مرموز همراه اوست، و "بیلو شیمِن"، ژنرال پیشین سرکوب ارواح، است که به جنگل تهی میروند تا باستانیان را بیابند.
واتر اَنگ، مردی بازنده و بیمسئولیت که به قمار علاقه دارد، ناگهان با درخواستی عجیب روبهرو میشود: مراقبت از پسرِ جیگ، نامزد سابقش، به نام یئونگ. جیگ به او میگوید که یئونگ پسر خودش است و در ازای یک ماه پدر بودن، مبلغ صد هزار دلار به او وعده میدهد. واتر اَنگ این پیشنهاد را میپذیرد.rnاما بهزودی
الهه فراموشی، منگ پو، ادارهکننده دنیای زیرین است و امور روزمره آن را مدیریت میکند. در مقابل، یوه لائو، خدای عشق در بهشت، مسئول پیوندهای زناشویی و ازدواجهاست. یکی سرخپوش و دیگری سفیدپوش، در نگاه اول دو شخصیت کاملاً مستقل در اسطورهها به نظر میرسند، اما پیوندی جداییناپذیر با یکدیگر دارند.
یک زن جوان که به پیوند کلیه نیاز دارد، میخواهد با کسی ازدواج کند که بتواند کلیه اهدا کند، اما با یک مرد جوان مبتلا به بیماری مغزی آشنا میشود و...
هنگامی که شریک زندگیاش، پت، بهطور غیرمنتظرهای از دنیا میرود، انجی نگران آپارتمانی میشود که بیش از ۳۰ سال در آن با هم زندگی کرده بودند. با حمایت خانوادهای که خود انتخاب کرده، انجی سفری تازه را در مسیر رهایی در سالهای پایانی زندگیاش آغاز میکند.
یک جوان فقیر پس از فریب خوردن به اشتباه به قاچاق مواد مخدر متهم می شود. یک دادستان سابق پرونده را بررسی می کند، نقشه یک تیم وکیل فاسد را آشکار می کند، و عدالت را با وجود ممانعت نیروهای شیطانی باز می گرداند.
