یک بلاگر حوزه تکنولوژی که شرکت بسیار بزرگی خانواده اش را نابود کرده است، با ابزار تغییر زمان سعی دارد گذشته را عوض کند و انتقام بگیرد؛ اما کارهایش به زنجیره ای از اتفاقات ترسناک منجر می شود.
آمریکا
سارا رکتر، دختر آمریکایی-آفریقاییتبار که در اوایل دههی ۱۹۰۰ در قلمرو سرخپوستان اوکلاهما به دنیا آمده بود، باور دارد که زیر زمین بیحاصلی که به او واگذار شده، نفت وجود دارد — و ایمانش درست از آب درمیآید. هنگامی که سودجویان صنعت نفت به طمع زمین او نزدیک میشوند، سارا برای حفظ کنترل بر زمین نفتخیزش به خانواده، دوستان و چند حفار ماجراجوی تگزاسی تکیه میکند و سرانجام در یازدهسالگی به یکی از نخستین میلیونرهای زن آمریکایی-آفریقایی کشور تبدیل میشود.
کلر برای کریسمس برنامهای ویژه میچیند، اما خانوادهاش او را فراموش میکنند. وقتی متوجه میشوند که او ناپدید شده، تعطیلاتشان در خطر میافتد تا زمانی که کلر برگردد و جشن واقعیای را که لایقش هستند برایشان برگزار کند
زندگی یک مکانیک خودرو زمانی که برادر بیملاحظهاش تصمیم بدی میگیرد و توجه ناخواستهی یک رئیس خلافکار بدنام را به خود جلب میکند، دچار تغییر غیرمنتظرهای میشود.
در یک مزرعهٔ متروک در نوادا، زنی جعبهای را که مدتها زیر خاک پنهان بوده کشف میکند. آنچه درون جعبه است، کمکم پرده از گذشتهای وحشتناک برمیدارد که هرگز قرار نبود او از آن باخبر شود.
داستانی گرم و دلنشین دربارهی دوستی، شرافت و شجاعت؛ که در آن پسری جوان با آغاز سفری برای شوالیه شدن، قدم به دنیای مردانگی میگذارد.
یک مدیر اجرایی برای نهاییکردن خرید یک برند مشهور شامپاین، پیش از کریسمس به فرانسه سفر میکند؛ اما وقتی ناخواسته درگیر عشقی پرهیجان با یک پاریسی جذاب میشود، تمام برنامههایش به هم میریزد—عشقی که با کشف این واقعیت پیچیدهتر میشود که او پسر بنیانگذار آن برند است.
یک دختر یازده ساله کنجکاو که به دنبال یادگیری همه چیز در مورد هر چیزی است تا بتواند رویای خود را برای تبدیل شدن به یک نویسنده حرفه ای دنبال کند.
آرورا ده ساله از همسایه آدمکش خود میخواهد هیولایی را که به اعتقاد او تمام خانوادهاش را خورده است، بکشد. برای محافظت از آرورا، او باید با هجوم قاتلان مبارزه کند و در عین حال این واقعیت را بپذیرد که برخی از هیولاها واقعی هستند.
کری از مدتها پیش شیفتهٔ افسانهٔ محلی «آدمخوکیهای تپهٔ خوک» بوده است؛ موجوداتی چندشآور که زاد و ولد میکنند و در آن منطقه آشوب به پا میکنند. با ناپدید شدن دهمین زن، کری دیگر نمیتواند این فکر را از سرش بیرون کند که شاید این داستانها چیزی فراتر از یک افسانه باشند.