زوج رارا و سوتان که بعد از ماه عسل آماده شروع یک زندگی جدید هستند. رارا یک مزرعه چای بزرگ در جاوه مرکزی متعلق به ویلیام ساندر، پدرش، مرد هلندی که واقعاً اندونزی را دوست داشت، به ارث برد.
اندونزی
آلانا از پدر و مادرش جدا شد و توسط زنی ثروتمند به فرزندی پذیرفته شد. وقتی او به بزرگسالی می رسد، او حقیقت را در مورد منشاء خود کشف می کند.
سری یک پیشنهاد شغلی سخاوتمندانه را می پذیرد و به انجام مراسم پاکسازی برای دلا آتموجو، دختری بیهوش که از هگز 1000 روزه رنج می برد، مأموریت می دهد. وحشت زمانی شروع می شود که همکارش از اتمام مراسم غفلت می کند. عدم اجرای برنامه تا روز 1000 منجر به مرگ آنها می شود.
رینا پس از باز کردن در و ورود به اتاقی بدون شماره در هتلی که خواهرش، فی، آن را اداره میکرد، با تهدید جانی روبرو شد و...
گاسپار، کارآگاهی که روی یک پرونده کشتار جمعی کار می کند...
هنگامی که یک وبلاگ نویس مد در بالی با یک کفاش با استعداد ملاقات می کند، جرقه ها به پرواز در می آیند که باعث می شود او تعهد خود را نسبت به نامزدش زیر سوال ببرد.
اگوس، یک نویسنده فیلم، با دوست دوران دبیرستان خود و عشق اولش، هانا، که هنوز به دلیل از دست دادن شوهرش غمگین است، دوباره ملاقات میکند. او میخواهد او را متقاعد کند که دوباره عاشق شود و...
یک غروب در اداره به یک کابوس تبدیل می شود که زنی در آسانسور در پی زلزله ای بزرگ گیر می افتد.
زن جوانی که با استفاده از جادوی سیاه همسر پسر عمویش را تهدید می کند.
پس از اینکه یک بازیگر مشهور ترسناک، دارا لازوردی، با یک عروسک تسخیر شده شبیه دختر متوفی خود روبرو می شود، از ارتباط آن با روح فرزندش متقاعد می شود و او را به سمت مارپیچی از جنون سوق می دهد که دیگران سعی می کنند مداخله کنند.