یک خانواده آمریکایی دعوت میشوند تا آخر هفته را در خانه روستایی یک خانواده جذاب بریتانیایی بگذرانند که قبلا در تعطیلات با آنها دوست شده بودند. اما به زودی و با وقوع حوادثی مرموز، این آخر هفته به ظاهر رویایی به یک کابوس وحشتناک تبدیل شده و…
هیجان انگیز
مردی که میخواهد از دنیای خلاف دور بماند درگیر یک باند خلاف مواد میشود و مقدار زیادی موارد را پنهان میکند ولی جای انها را فراموش میکند از طرفی دیگر شخصی متوجه رابطه نامشروع همسرش میشود و این اتفاقات این دو را به هم وصل میکندو...
شرکت هگ متوجه مقدار زیادی هروئین پنهان شده در یک کامیون میشود. ریشه این داستان به یک سناتور میرسد که به طور ظاهری در دادگاه تحت پیگرد قانونی است.
در کلبهای دورافتاده در اعماق طبیعت وحشی، تعطیلات آخر هفتهای که برای شکار برنامهریزی شده بود، به آشوب و مبارزه برای بقا تبدیل میشود زمانی که یک گله گرگ به مردی، بهترین دوست زن او، و نامزدش حمله میکنند.
در 12 آگوست 2015، هاسگاوا از ایچیکو خواستگاری کرد. ایچیکو از خواستگاری هاسگاوا متاثر می شود و اشک می ریزد، اما روز بعد، ناگهان خانه را ترک می کند، به نظر می رسد پس از دیدن اخبار تلویزیون شوکه شده است. ایچیکو کجا رفت؟ هاسگاوا ناپدید شدن را به پلیس گزارش می دهد و کارآگاهی که مسئولیت تحقیقات را بر عهده دارد داستان غیرمنتظره ای را تعریف می کند.
چهار دوست صمیمی تصمیم میگیرند که برای تفریح و شکار به جنگلها و ارتفاعات مدار قطب شمال اسکاندیناوی بروند ، اما در آنجا گرفتار یک نیروی عجیب و ترسناک میشوند که باید برای نجات جان خود تلاش کنند و…
آبنوس جکسون، مادر مجردی که در حال مبارزه با شیاطین شخصی خود است، خانواده خود را برای شروعی تازه به خانه جدیدی منتقل می کند. اما زمانی که اتفاقات عجیب در داخل خانه مشکوک به خدمات حفاظت از کودکان را افزایش می دهد و خانواده را از هم می پاشد، آبنوس به زودی خود را درگیر نبردی برای زندگی و روح فرزندانش می بیند.
مسیح سه پنج رانندهٔ یکی از تریلیهایی که محمولهٔ بزرگ مواد مخدر و اسکناسهای تقلبی را حمل میکند توسط پلیس شناسایی و در درگیری زخمی میشود و در بیمارستان بستری میگردد. حاج احمد مأمور آگاهی دوست زمان جوانی مسیح او را میشناسد و از او میخواهد که اطلاعات لازم را از تشکیلات قاچاقچیان به پلیس بدهد. اما او حاضر به همکاری نمیشود و زمانیکه توسط قاچاقچیان در مییابد همسر و فرزندش در دام آنها هستند، مصمم تر میشود تا
مردی به نام یعقوب برای پشتیبانی از شاگرد یک قهوهخانه به نام جمیل درگیر ماجرایی میشود که در آن جمیل با ضربات چاقو زخمی میگردد و یعقوب او را به بیمارستان میرساند اما دیگر خیلی دیر شده است…
یک سرباز سابق با گذشته ای دردناک به یک بوکسور زن مشتاق کمک می کند تا علیرغم محیط خصمانه اش به سمت رویاهایش کار کند.