جینبونگ، که زمانی برندهٔ مدال المپیک در تیراندازی با کمان بود اما حالا در صدر فهرست تعدیل نیرو قرار دارد، برای به دست آوردن آخرین فرصت پیشنهادی شرکتش راهی آمازون میشود. او پس از جان سالم به در بردن از یک ماجرای مرگبار، وارد آمازون میشود و در آنجا با سه جنگجوی دارای مهارتهای خدادادی در تیراندازی با کمان آشنا میشود: سیکا، اِبا و والبو! جینبونگ که باور دارد راه نجاتش را یافته، با کمک بَنگسیک، مترجم کرهای-بولدوریایی، با این سه استاد تیراندازی همراه میشود و آنها را به کره میآورد... اکنون تمام امید بازگشت جینبونگ به موفقیت، به این سه نفر از آمازون بستگی دارد!
کره جنوبی
پس از 10 سال حبس از طرف کارفرمای خود، تمام چیزی که سو هیوک می خواهد یک زندگی عادی است.
درماندگی دو راهبه را وادار میکند تا مراسم جنگیریای را انجام دهند که هیچ راهبهای نباید به آن دست بزند. در حالی که کودکی تسخیرشده در چنگال شر گرفتار شده و کلیسای کاتولیک با آنها مخالفت میکند، آنها خود را درگیر این آیینهای ممنوعه و خطرناک میکنند و ارواح جاودانشان را به خطر میاندازند. اکنون باید با عواقب هولناک این عمل گناهآلود روبهرو شوند، اما یک هدف برایشان باقی مانده است: این پسر باید به هر قیمتی نجات یابد.
میکی بارنز، قهرمانی غیرمنتظره، خود را در شرایطی خارقالعاده مییابد؛ او برای کارفرمایی کار میکند که نهایت تعهد به شغل را میطلبد… یعنی مردن برای امرار معاش.
یک کشیش که به وحی الهی ایمان دارد و کارآگاهی که از دیدگاههای پریشان رنج میبرد، پروندهی یک فرد گمشده را دنبال میکنند—و در این مسیر، با شیاطین درونی خود روبهرو میشوند.
سونگ جین، یک رهبر ارکستر، و سو یون، یک نوازنده ویولن سل، نامزد هستند. اما سو یون ناگهان ناپدید میشود و تنها یک ویدیو از خود به جا میگذارد. در این میان، می جو جایگزین او شده و رابطهای پنهانی با سونگ جین آغاز میکند. اما هرچه پیوند آنها عمیقتر میشود، احساس میکنند که کسی آنها را زیر نظر دارد.
بر اساس وبتونِ همنام، داستان درباره اتفاقاتی است که زمانی رخ میدهد که شخصیت زن و مرد اصلی در اوایل دهه ۲۰۰۰ در یک بازی با یکدیگر آشنا میشوند، عشقی بین آنها شکل میگیرد و سپس در دنیای واقعی با هم ملاقات میکنند.
انیمه داستان گرالت از ریویا، شکارچی هیولا، را دنبال میکند که برای بررسی حملاتی در یک دهکده ساحلی استخدام میشود. او بهزودی درمییابد که درگیر نزاعی چندصدساله بین انسانها و پریان دریایی شده است. گرالت باید با کمک دوستان قدیمی و جدیدش، پیش از تبدیل این خصومت به جنگی تمامعیار، راهحلی برای این درگیری بیابد و ...
یانگ جو که بر روی تطبیق با شغل جدیدش متمرکز است، از شکایت های دائمی دوست پسرش، جائه یون، که در واحد ضد هوایی در برج 77 A خدمت می کند، خسته می شود. او از جائه یون جدا می شود و او جدایی را از صمیم قلب می پذیرد
در تلاش برای دستیابی به رؤیای همیشگیاش برای نویسنده شدن، یومی گام جسورانهای برمیدارد و شغل خود را ترک میکند تا بر آمادهسازی برای یک مسابقه رماننویسی تمرکز کند. از سلول برنامهریز که با دقت برنامه زمانی نوشتن را تنظیم میکند، تا سلول نویسنده که بیوقفه در جستجوی الهام است، و سلول خسیس که مراقب بودجه است، هر سلول با تمام توانش برای حمایت از یومی و آرزوهایش تلاش میکند. اما وقتی نگرانیها درباره آینده افزایش مییابند، سلول اضطراب بزرگتر و سایهافکنتر میشود و اراده یومی را زیر سؤال میبرد. حتی سلول عشق که زمانی شیرین و امیدوار بود، تلخ و بدبین میشود زیرا رابطه او با بابی دچار مشکلاتی میشود. با شدت گرفتن درگیریها میان سلولها، دهکده سلولها با بحرانی روبهرو میشود که پیش از این هرگز مانند آن را تجربه نکرده بود…
جونگ-یون با غریبهای به نام جون-وو روبرو میشود که به او میگوید تا شش ساعت دیگر خواهد مرد. او که به دنبال پاسخ است، تصمیم میگیرد او را دنبال کند، اما کمکم از خود میپرسد آیا این مرد ناجی اوست یا کسی که قصد دارد او را به خطر بیندازد.
Yongcheonru بزرگ ترین مهمانخانه در Joseon است. شعار آنها این است که مشتری پادشاه است. Yeongcheonru چهار کارآموز جدید دارد و آنها دلایل خاص خود را برای کار در آنجا دارند.
بیش از یک دهه پس از ظهور جهانهای اتصال «دروازهها» که «شکارچیها» را با ابرقدرتها بیدار کرد، ضعیفترین شکارچی سونگ جینوو با یک سیاهچال دوتایی روبرو میشود و تلاشی مرموز را میپذیرد، و تنها کسی میشود که میتواند سطح را بالا ببرد و سرنوشت خود را تغییر دهد.