سوهی که زندگی خوشبختی را در کنار همسر دوستداشتنیاش و نوزادی که در راه داشت میگذراند، روزی از خواب بیدار میشود و میبیند که همسرش درست بالای تختشان خودکشی کرده است. پیش از آنکه بتواند مرگ او و شوکی که باعث از دست دادن فرزندش شده را هضم کند، متوجه میشود که شوهرش خانهای را در منطقهای دورافتاده برای او به ارث گذاشته است. چطور ممکن بود که سوهی از وجود چنین مکانی بیخبر باشد؟ این خانه مرموز همه چیزهایی را داشت که آنها در رؤیای خود از یک خانه آرزو میکردند، اما پس از فروکش کردن جذابیت اولیه، حسی وهمآلود در فضا باقی میماند. سوهی که احساس میکند نیرویی ناشناخته جانش را تهدید میکند، کمکم به این خانه مشکوک میشود و باور میکند که این مکان با مرگ همسرش ارتباطی دارد. هرچه شک او بیشتر میشود، اتفاقات عجیبتری رخ میدهد.
دلهره آور
همزمان با نزدیک شدن به اجرای ممنوعیت جهانی یک اپلیکیشن چینی محبوب، یک کارشناس مهاجر سایبری که به اشتباه متهم شده است، برای پاک کردن نام خود و افشای توطئهای که دموکراسی جهانی را به خطر انداخته، تلاش میکند.
زنی در سیارهای دورافتاده از خواب بیدار میشود و درمییابد که اعضای خدمه ایستگاه فضاییاش به طرز وحشیانهای کشته شدهاند. تحقیقات او دربارهی آنچه رخ داده، زنجیرهای هولناک از اتفاقات را به راه میاندازد.
پسری دچار کابوسهای وحشتناکی میشود که در آنها هیولایی درون کمد کمین کرده است. اما در میان ترسهایش، پدرش نیمهشب ظاهر میشود تا به او کمک کند با وحشتهایش روبهرو شود. با این حال، پسر کمکم به ماهیت واقعی این ظاهر شدنها شک میکند و ناچار میشود با حقیقتی تلخ دربارهی سرنوشت پدرش و نیروی شومی که او را تهدید میکند، روبهرو شود.
یک اپراتور خط تلفن پیشگیری از خودکشی در نیمهشب، تماسی نگرانکننده دریافت میکند؛ تماسگیرنده ادعا میکند که خودش است و جزئیات شخصیای را میداند که فقط خودش میتواند بداند. این تماسگیرنده تهدید میکند که ظرف یک ساعت به زندگیاش پایان خواهد داد، و اپراتور را وارد یک رقابت پرتنش و احساسی با زمان میکند. در حالی که زمان به سرعت میگذرد، او باید با عمیقترین ترسهایش روبهرو شود و حقیقت را کشف کند... پیش از آنکه برای نجات «خودش» دیر شود.
پس از مرگ همسرش، رامونا که حالا بیوه شده، برای بزرگ کردن دو فرزندش تلاش میکند، اما با ورود زنی مرموز که تواناییهای ماورایی دارد، با چالشهای تازهای روبهرو میشود.
درماندگی دو راهبه را وادار میکند تا مراسم جنگیریای را انجام دهند که هیچ راهبهای نباید به آن دست بزند. در حالی که کودکی تسخیرشده در چنگال شر گرفتار شده و کلیسای کاتولیک با آنها مخالفت میکند، آنها خود را درگیر این آیینهای ممنوعه و خطرناک میکنند و ارواح جاودانشان را به خطر میاندازند. اکنون باید با عواقب هولناک این عمل گناهآلود روبهرو شوند، اما یک هدف برایشان باقی مانده است: این پسر باید به هر قیمتی نجات یابد.
زمانی که گروهی از فعالان رادیکال مراسم سالانهی یک شرکت انرژی را تصرف کرده و ۳۰۰ نفر را به گروگان میگیرند، یک سرباز سابق که اکنون به عنوان شیشهشوی مشغول به کار است و در ارتفاع ۵۰ طبقهای از نمای بیرونی ساختمان معلق مانده، باید افرادی را که در داخل گرفتار شدهاند – از جمله برادر کوچکش – نجات دهد.
یک جامعهستیز بینهایت عاشقپیشه از یک بیمارستان روانی فرار میکند و به خانهی یک ستارهی پاپ دههی نود حمله میکند. او فقط میخواهد دوست داشته شود؛ اما او فقط میخواهد زنده بماند.
هنگامی که یک زندانی مرموز به زندانش منتقل میشود، کلانتر یک شهر مرزی با خشم یک کارتل بیرحم روبهرو میشود.
یک بازرس پلیس که تنزل درجه یافته است، به تحقیق دربارهی یک باند جعل جواهرات میپردازد و درگیر دنیایی خطرناک از جرم و جنایت میشود که جانش را به خطر میاندازد.
این فیلم بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده و داستان آن در دهه 1970 فلوریدا روایت میشود. محور اصلی داستان، دختر 14 سالهای به نام آنی است که متوجه حضور مردی مرموز در ون سفید میشود که بهطور مداوم او را تعقیب میکند. با این حال، والدینش این ماجرا را جدی نمیگیرند و آن را خیالات نوجوانانه میدانند و...
پدری محبتآمیز برای جشن تولد پسرش یک لباس دلقک پیدا میکند، اما متوجه میشود که این لباس بخشی از یک نفرین شیطانی است که پوشندهاش را به یک قاتل تبدیل میکند.