بسیاری از مهندسان از سراسر جهان در تاسیسات دریایی اینترپل "پاسفیک بوی" در Hachijo-jima، در دریای جنوب سواحل مرکزی استان توکیو گرد هم می آیند تا شاهد راه اندازی یک سیستم جدید باشند که همه سیستم های دوربین مجری قانون در سراسر جهان را به هم متصل می کند. امکان تشخیص چهره در سراسر جهان را فراهم می کند. کونان به همراه دوستانش کوگورو، ران، آگاسا، هایبارا و پسران کارآگاه نیز با دعوت از سونوکو برای دیدن نهنگ ها به جزیره می روند. او پیامی از سوبارو دریافت می کند که می گوید یک مامور یوروپل در آلمان توسط جین به قتل رسیده است. کانن که آشفته است، مخفیانه وارد کشتی پلیس به رهبری کورودا می شود که آنها را به جزیره می آورد تا از کار تکمیل محافظت کند، و در مرکز جدید بازدید می کند، درست در زمانی که سازمان سیاه پوست یک مهندس زن را می رباید و به دنبال بخشی از داده های مهم است. در درایو USB او با نزدیک شدن شخصی ناشناس به هایبارا، صدای زوزه وحشتناک پیچ ها از اقیانوس شنیده می شود.
راز آلود
ایجن علی بهعنوان خلبان پروژهٔ ساتریا منصوب میشود؛ زرهای پیشرفته که با کمک یک برنامهٔ هوش مصنوعی ویژه طراحی شده است تا عملکرد جسمی و تواناییهای ذهنی مأموران ماتا را هنگام انجام مأموریتهای محرمانهشان بهینه کند.
یک روزنامهنگار که برای انجام ماموریتی در یک قایق تفریحی مجلل حضور دارد، متوجه میشود که یکی از مسافران به دریا میافتد. اما وقتی کسی حرفش را باور نمیکند، جان خود را به خطر میاندازد تا حقیقت را کشف کند.
وقتی شهری توسط جمعیتی تسخیرشده و شیطانی فرا گرفته میشود، یک پلیس باید منبع شر را پیدا کند تا خانوادهاش را نجات دهد.
پس از آنکه کامرون کید دچار آسیب مغزی شدیدی میشود که میتواند به پایان حرفهاش منجر شود، روزنهای از امید برایش پدیدار میگردد: قهرمانش، آیزایا وایت — ستارهی افسانهای فوتبال و هشتبار قهرمان لیگ — به او پیشنهاد میدهد تا در ملک دورافتادهاش، جایی که همراه همسر مشهورش (یک اینفلوئنسر سرشناس) زندگی میکند، تحت آموزش او قرار گیرد.
«دا-کیونگ»، یوتیوبری که کمترین تعداد بازدید را دارد، برای یافتن منبع یک داستان واقعیِ ترسناک، با رئیس ایستگاهی مرموز در مترو ملاقات میکند و در این مسیر با چندین داستان عجیب روبهرو میشود.
جان خانوادهاش را به یک شهر روستایی نقل مکان میکند و با همسایه مرموزش، تامی، که رازهای تاریکی را پنهان میکند، دوست میشود. علاقه جان به تامی با مشکوک شدن همسرش فیونا بیشتر میشود و این امر منجر به افشای خطرناک حقایق پنهان و احساسات سرکوبشده میشود...
وقتی جنگ جهانی سوم در شرف وقوع است، گروهی از میلیاردرها در یک پناهگاه لوکس پناه میگیرند. آنها از طریق صفحه نمایش، شاهد فروپاشی جهانی هستند که میشناختند و بالای سرشان در حال تماشای آن هستند.
وقتی صاحب یک مکان شلوغ در شهر نیویورک به برادر سرکش خود اجازه میدهد تا دوباره به زندگیاش بازگردد، دری را به روی خطرات فزایندهای باز میکند که تهدیدی برای نابودی هر آنچه ساخته است، محسوب میشوند.
شهری روستایی اما شوم، پیچیدگیهای موذیانهی صنعت آشفتهی نوجوانان و مبارزهی ابدی نسل بعدی را بررسی میکند.
 
    
 
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
							                         
                             
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                         
                        