راز آلود

غریبه ای وارد یک روستای کوچک می شود و مدت کوتاهی پس از آن یک بیماری مرموز در تمام منطقه شیوع پیدا میکند. یک پلیس وارد این ماجرا می شود که مجبور است برای نجات جان دخترش، این معمای پیچیده را حل کند…

نورما و آرتور لوییس زوجی هستند که در حومه شهر با بچه کوچکشان زندگی میکنند. نورما معلم است و همسرش کارمند ناسا. روزی آنها یک هدیه از جانب یک غریبه دریافت میکنند. داخل این جعبه مرموز یک دکمه وجود دارد. به آنها گفته میشود که به محض گشودن جعبه و فشردن آن دکمه 1 میلیون دلار را صاحب میشوند اما در همان لحظه

یک پرستار جوان بنام “ورنا” (امیلیا کلارک) استخدام میشود تا از یک پسر جوان کر و لال در قلعه ای واقع در توسکانی مراقب کند. پس از گذشت مدتی، “ورنا” متقاعد می‌شود که این پسر تحت طلسم یک شحصیت قدرتمند و مرموز قرار گرفته است…

فیلم در مورد سربازی آماتور است که ماشینی را می دزدد که میتواند حافظه ی انسان را استخراج، ضبط و اجرا کند. او تلاش میکند با استفاده از این دستگاه، به راز مرگ مرموز شخصی که این دستگاه را اختراع کرده است پی ببرد

 فیلم در مورد زوجی می باشد که با آمدن مهمان های ناخوانده، رابطه ی آن ها مورد آزمایش قرار می گیرد.

دختر یک ریاضیدان بزرگ اما روان پریش که به تازگی درگذشته، اکنون سعی دارد تا با تنها چیزی که از پدرش به او ارث رسیده، یعنی همان جنون، کنار بیاید… یکی از شاگردان سابق پدرش که اکنون به دنبال اوراق اوست، و همینطور خواهر بیگانه اش که اکنون بعد از مدت ها نزد او آمده

داستان درباره ی کارمند صبوری به نام “سیمون جیمز” که تحت تسلط همه از جمله عشقش “هانا” است؛ زندگی ناچیز “سیمون” در حال نابودی است زمانی که “جیمز سیمون” را ملاقات می کند، مردی که دقیقا از لحاظ ظاهری شبیه اوست ولی شخصیتش کاملا خلاف اوست

بازرس “موریک” زمانی که در حال بررسی پرونده ناپدید شدن آثار هنری می باشد، وارد یک بازی موش و گربه با یک شعبده باز میشود و

فیلم در مورد زنی است که احساس می کند پسر 9 ساله اش را گم کرده است، در حالی که تمام اطرافیان حتی شوهرش وجود فرزند او را انکار می کنند و بر این باورند که او این بچه را در خیالات خود ساخته است…

پاریس، زمان حال. ژرژ لوران، مجری یک برنامه ی ادبی تلویزیونی، نواری ویدئویی به دستش می رسد که بیرون خانه ی پاریسی اش را نشان می دهد. پس از آن نوارهایی دیگر از راه می رسند که این بار طرح های تکان دهنده ای ضمیمه شان است. در حالی که ژرژ بیش از پیش نگران شده، عصبیتی که به وجود می آید، به رابطه اش با همسرش، آن و پسر نوجوانش، پیرو لطمه می زند…