پس از مرگ پدرشان، یک خواهر و برادر توسط مادرخواندهشان با خواهر یا برادر جدیدی آشنا میشوند، اما خیلی زود درمییابند که او رازی وحشتناک در دل خود پنهان کرده است.
رمزآلود
در سال ۲۰۰۷، در بحبوحه خشکسالی و کمبود آب، دولت ایالت نیوساوت ولز از برنامههایی برای بهرهبرداری و بازیافت میلیونها لیتر آب محبوس شده در شبکهای از تونلهای متروکه قطار درست در زیر قلب سیدنی رونمایی کرد. با این حال، دولت ناگهان از اجرای این طرح منصرف شد و دلیل آن علنی نشد. صحبتهایی در مورد ناپدید شدن افراد بیخانمانی که از تونل به عنوان سرپناه استفاده میکردند، وجود دارد، در حالی که دولت اعلام کرده است که هیچ فرد بیخانمانی در آنجا وجود ندارد. این موضوع و سکوت مقامات و وزرا، باعث میشود روزنامهنگاری به نام ناتاشا تحقیقاتی را در مورد لاپوشانی دولت آغاز کند. او و تیمش پیت (تهیهکننده)، استیو (فیلمبردار) و تنگلز (تکنسین صدا) تصمیم میگیرند داستان را در تونل بررسی کنند.
در یک تالار عظیم و مرموز، پنجاه غریبه از خواب بیدار میشوند و خود را در حالی مییابند که گرفتار شدهاند، بیهیچ خاطرهای از اینکه چگونه به آنجا آمدهاند. آنها در حلقهای به سمت داخل چیده شدهاند و قادر به حرکت نیستند. خیلی زود درمییابند که هر دو دقیقه، یکی از آنها باید بمیرد… توسط دستگاهی عجیب که در مرکز اتاق قرار دارد، اعدام میشود.
استل که یک خلبان باتجربه خطوط هوایی است، در بین پروازهای طولانی مدت با همسر مهربان و محافظش گیوم زندگی کاملی دارد. یک روز، به طور تصادفی، در راهروی فرودگاه، با آنا، عکاسی که بیست سال قبل با او رابطه پرشور داشت، به هم میرسند. استل نمی داند که این اتحاد دوباره او را به یک مارپیچ کابوس وار تبدیل می کند و زندگی او را وارونه و غیرمنطقی می کند.
«کِی» (با بازی کلویی پیری)، زنی منزوی و درونگرا، برای یافتن «بارب ولنتاین»، شکارچی موجودات افسانهای که در جنگلهای بریتیش کلمبیا ناپدید شده، به گروهی از زنان پیادهرو میپیوندد. در جریان این سفر، او با موجودی مرموز به نام «سوکا» مواجه میشود...
بعد از نقل مکان یک دختر نوجوان و پدرش به شهری کوچک، دلقکی مرموز از دل مزرعه های ذرت بیرون میآید و قتلهای بیرحمانهای را آغاز میکند و...
داستان درباره گروهی از جوانان است که برای گذراندن تعطیلات به یک اردوگاه قدیمی میروند، اما طولی نمیکشد که متوجه میشوند تنها نیستند و یک قاتل نقابدار در حال شکارشان است...
در اوت 2017، جسد مردی به نام آرتورو فرر پویگ با ضربات چاقو در پارکینگ خانهاش در والنسیا، اسپانیا، پیدا میشود. همسر جوانش، ماریا خسوس مورنو کانتو (معروف به ماخه)، در ابتدا بهعنوان بیوهای غمگین ظاهر میشود، اما تحقیقات پلیس به رهبری کارآگاه باتجربه اوا تورس، پرده از زندگی دوگانه و روابط متعدد ماخه برمیدارد و...
مردی که مدتی است همسرش را از دست داده و به تنهایی زندگی می کند، با اصرار دوستش فرصتی می یابد تا دختری را برای همسری انتخاب کند. اما بعدا مشخص می شود که دختر مورد علاقه او، آن طوری که وانمود میکرده نیست...
«هکتور» و همسرش به تازگی، خانهای را اجازه کردهاند. او که در محوطهی خانهاش مشغول استراحت است، به طور اتفاقی یک دختر تنها را در بین درختها میبیند و به سمت او حرکت میکند. پس از رسیدن به محل مورد نظر، آن دختر را بیهوش پیدا میکند و در همان لحظه از طرف فردی دیگر که چهرهاش مشخص نیست، مورد حمله قرار میگیرد.
موضوع فیلم در سال 1965 و در شهر لُس آنجلس به وقوع می پیوندد. زن بیوه ای همراه با دو دختر نوجوانش زندگی می کنند و برای گذراندن امورات مالی خانواده به شکل فریب دهنده ای اخضار روح می کند. اما زمانی که یک لوح احضار جدید را برای کارش خریداری می کند، به طرز عجیبی یک روح شیطانی باعث تسخیر روح دختر کوچکتر خانواده می شود و همین روح ابتدا باعث ارتقاء وضعیت آنها شد و بعد از مدت کمی متوجه می شوند دخترشان به کلی تغییر کرده و با چیز غیر منتظره ای رو به رو هستند و ...
چهار دوست برای خودکشی در یک شب با هم عهد و پیمان میبندند.اما صبح روز بعد تنها یک نفر مرده در حیات مدرسه پیدا میشود
وقتی یک قاتل نقابدار چندین کمپزن را در یک شهر کوچک به قتل میرساند، کلانتر و معاونش قاتل را تا یک رستوران محلی دنبال میکنند؛ جایی که با استفاده از مهارتهای تحقیقاتی خود باید کشف کنند کدام فرد در رستوران قاتل واقعی است.