فیلم تو سریال

یک دختر جوان با توانایی خارق العاده اش که میتواند با حشرات ارتباط برقرار کند به یک مدرسه ی سوئیسی می رود جایی که در آن محل قتل های عجیبی رخ می دهد و او می تواند با توانی غیرعادی اش در حل ماجرا کمک کند

در یک جزیره کوچک وسط اقیانوس یک طوطی به همراه دوستانش زندگی می کند.بعد از اینکه آنها با یک طوفان سهمگین مواجه می شوند موجود عجیبی را پیدا می کنند.شخصی به نام رابینسون کروزو. با ورود او به جزیره حوادث جالب و هیجان انگیزی اتفاق می افتد.گربه های بدجنس برای جنگ با رابینسون خود را آماده میکنند

 یک قاتل سریالی با تمایش شبانه با زنان جوان و توهین به آنها پاریس را در وحشت فرو برده او که خود را مینوس می نامد میخواهد دنیا را از دست زنان نجات دهد کمیسر لتلیر برای به دام انداختن مینوس دست به کار میشود

 فضانوردی به نام اسپنسر آرما کاست (جانی دپ) در جریان مأموریتی در فضا جانش به خطر می افتد. اما در آخرین لحظه او را نجات می دهند و به کره ی زمین باز می گردانند. در حالی که همسرش، جولیان (شارلیز ترون)، آرام آرام، متوجه می شود گویی مردی که از فضا بازگشته

داستان در مورد کلانتری است که تقریباً شهر کوچک خود را از جرم و جنایت پاک کرده، اما او در مخارج خانواده و مشکلاتش با همسرش همچنان گیر کرده است

 مردی که در تصادفی وحشتناک جان خود را از می دهد، با کمک امداد گران پس از یک و نیم ساعت دوباره زنده می شود و ادعا می کند در هنگام مرگش، بهشت را دیده است

 جان شفت، برادر زاده ی همان کارآگاه خصوصی مشهور (راندتری)، یکی از کارآگاهان خبره ی پلیس است که با همکارش،کامرون واسکز (ویلیامز)، مأمور رسیدگی به پرونده ی قتل دانشجویی سیاه پوست می شود. در جریان پی گیری طولانی این پرونده، شفت به صرافت می افتد که

 گروهی از سربازان انگلیسی برای تمرینات نظامی به ارتفاعات اسکاتلند می روند. آن ها داستان های ترسناک بچگانه ای در مورد آن منطقه شنیده اند، اما زمانی که با اجسادی خون آلود در آنجا مواجه می شوند، اوضاع تغییر می کند

در یک شب پاییزی سال 2003، یکی از نوابغ کامپیوتر دانشگاه هاروارد بنام مارک زاکربرگ، پشت کامپیوترش می نشیند و شروع می کند به کار کردن روی یک ایده‌ی جدید. طرحی که از اتاق خوابگاهش آغاز شده، بزودی تبدیل به یک شبکه اجتماعی جهانی، و یک انقلاب در ارتباطات می شود. بعد از گذشت شش سال، مارک زاکربرگ ....

بعد از سرقت قطار یک مامور بیمه و یک قمارباز مامور میشن که این سرقت را پیدا کنن که در نزدیکی مرز مکزیک

فیلم در مورد گروه زبده‌ای از اداره پلیس شهر لس آنجلس به فرماندهی “نیک فلانگان” و گروه بسیار حرفه‌ای از سارقان بانک است که قصد دارند از بانک پشتیبانی فدرال در مرکز شهر لس آنجلس سرقت کنند. اما

 مردی جوان وسط یک متروی شلوغ به هوش می آید، اما او نمی داند چطوری به آنجا آمده و حتی اسم خودش را هم نمی داند. او یک کوله پشتی دارد و به وسیله آن سعی می کند به دنبال هویت خود بگردد و طولی نمی کشد که متوجه می شود زندگی اش در معرض خطری بزرگ است