وقتی جسد زنی در ساحلی در ایرلند شمالی پیدا میشود، کارآگاه بوید برای تحقیق فراخوانده میشود. اما او تنها کارآگاهی نیست که به این پرونده علاقه دارد. کارآگاه ریگان از آن سوی مرز در جمهوری ایرلند نیز در صحنه حاضر میشود.
وقتی توطئههای رمانهای جاسوسی تخیلی نویسنده منزوی الی کانوی شروع به بازتاب اقدامات مخفیانه یک سازمان جاسوسی واقعی میکنند، شبهای آرام در خانه به گذشته تبدیل میشوند. با همراهی گربهاش آلفی و آیدن، یک جاسوس آلرژیک به گربه، الی در سراسر جهان مسابقه میدهد تا یک قدم جلوتر از قاتلان بماند، زیرا مرز بین دنیای خیالی کانوی و دنیای واقعی او شروع به محو شدن میکند.
"کدی هرون" دختری ساده و مهربان، به مدرسه جدیدی منتقل میشود و به طور غیرمنتظرهای توجه گروهی از دختران محبوب و پرطرفدار به نام «دختران باحال» را جلب میکند. او به سرعت با آنها دوست میش ...
یک وکیل مدافع جنایی وقتی پرونده یک هنرمند متهم به قتل را بر عهده می گیرد باید بین خانواده، وظیفه و خواسته های خطرناک خود یکی را انتخاب کند.
مالینا در صندوق عقب ماشینی با سرعت بیدار می شود و با وحشت متوجه می شود که بیش از حافظه اش گم شده است. او با تلفن همراهش به عنوان تنها راه ارتباطی با دنیای بیرون، نبردی ناامیدکننده برای بقا به راه می اندازد.
دو عاشق که از هم جدا شدهاند در یک عروسی با هم آشنا میشوند و تقریباً قبل از اینکه رابطهشان را تمام کنند، در رختکن با هم آشنا میشوند. آنها موافقت میکنند که اعترافات صادقانهای در مورد رابطهشان رد و بدل کنند...
مارا، استاد جوان نویسندگی خلاق، با مشکلاتی در زندگی زناشوییاش با یک موسیقیدان تجربی دستوپنجه نرم میکند. روزی، مت، نویسندهای کاریزماتیک و رها از قیدوبند که از گذشتهاش میشناسد، بهطور اتفاقی وارد دانشگاه او میشود. وقتی همسر مارا بهطور غیرمنتظرهای برنامهاش را برای رساندن او به یک کنفرانس خارج از شهر لغو میکند، مت تصمیم میگیرد او را در این سفر همراهی کند. در طول مسیر، تنشی پنهان که در رابطه نامشخص آنها جریان دارد، کمکم شدت میگیرد.
استل که یک خلبان باتجربه خطوط هوایی است، در بین پروازهای طولانی مدت با همسر مهربان و محافظش گیوم زندگی کاملی دارد. یک روز، به طور تصادفی، در راهروی فرودگاه، با آنا، عکاسی که بیست سال قبل با او رابطه پرشور داشت، به هم میرسند. استل نمی داند که این اتحاد دوباره او را به یک مارپیچ کابوس وار تبدیل می کند و زندگی او را وارونه و غیرمنطقی می کند.
در دهه 1960 در هلند، پسری 9 ساله به نام توماس به همراه خواهر سرکش و مادرش، حکومت ظالمانه پدر سختگیر خود را تحمل میکند. حال توماس از تخیل خود برای فرار از این واقعیت دلخراش استفاده میکند و به زودی یاد میگیرد که شادی زمانی حاصل میشود که فرد بر ترسهای خود غلبه کند…
سه نفر از جنایتکاران ناامید وارد خانه روستایی دورافتاده یک طلافروش مسن و همسرش میشوند. اما اهداف انتخاب شده آنها بسیار بیدفاعتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.