فیلم

شخصیت اصلی فیلم یک حسابدار با اخلاق ملایم است. پس از آنکه شخصیت اصلی داستان، از طریق فیس بوک دوباره با یکی از دوستان ناجور دبیرستان اش ارتباط برقرار می کند ، فریب خورده و پایش به دنیای جاسوسی بین المللی باز می شود.

لو، دختری است که به دنبال کار می گردد و هر شغلی را قبول می کند. وی می پذیرد در خانه ویلیام ترینِر، جوان ثروتمندی که به دلیل یک سانحه توانایی راه رفتن را از دست داده به عنوان مددکار مشغول به کار شود. لو موفق می شود میل زندگی را به ویلیامبازگرداند. با گذشت زمان، رابطه ای عاشقانه بین لو و ویلیام شکل می گیرد و

داستان فیلم در مورد فوتبالیست افسانه ای برزلی ها (پله) می باشد که چطور در سن ۱۷ سالگی از محله های فقیر نشین به قهرمانی جام جهانی رسید و…

یک پسربچه یتیم که به تازگی به فرزند خواندگی گرفته شده است دچار کابوس هایی می شود که توسط نیروهای ماوراء الطبیعه با آسیب های واقعی همراه است…

داستان در مورد یک وکیل مدافع (کیانو ریوز) می باشد که تلاش میکند تا موکل جوانش را از اتهام قتل پدر ثروتمندش تبرئه کند و …

خلاصه داستان: لیدی سوزان زنی میانسال است که برای ادامه زندگی نزد اقوام همسر مرحوم خود می رود اما حضور او در این محل اتفاقاتی را پدید می آورد که…

خلاصه داستان: این فیلم داستان مامور مخفی سازمان FBI (دنیل ردکلیف) را روایت می کند که وارد یک گروه نژادپرست سفیدپوست شده تا بتواند از اهداف شرورانه ی آنها اطلاعات مناسبی بدست آورد و آنها را به FBI گزارش دهد ولی …

خلاصه داستان: اتفاقات فیلم درباره مکس پرکینز، ویراستار معروف کتاب است که در اسکریبنر، شهری در ایالت نبراسکا ایالات متحده آمریکا رخ می دهد محلی که پرکینز در آنجا با نویسندگان سرشناسی چون توماس وولف، ارنست همینگوی، اسکات فیتز جرالد و دیگران کار می کند و وظیفه نظارت و ویراستاری کتاب های این نویسنده های بزرگ را بر عهده دارد و …

مورچه قلدر یا مورچه قهرمان، داستان پسر بچه ای 10 ساله با نام لوکاس است که عازم سفری عجیب شده و طی این سفر، او با قدرت جادویی مورچه ها، به سایز و شکل و شمایل آنها در می آید و محکوم می شود که به مانند آن ها زندگی کند. از این سفر لوکاس درس های مهمی درباره زندگی می آموزد و…

سن فرانسيسکو. «مري فيوره» براي «گري» – مالک يک شرکت موفق طراحي و برنامه ريزي عروسي کار مي کند و به عنوان مدير مراسم، به خاطر دقت و وسواس و توجهش به ريزه کاري ها، بيش از هر کس ديگري مشتري دارد. اماخود مري سرش بي کلاه مانده و تنهاست.