آبریل برای نجات مزرعه خانوادگیاش از فروش به نامزد سابقش به آرژانتین میرود. اما زمانی که تهدیدهای بیرونی مزرعه را در خطر میاندازند، آن دو مجبور میشوند با هم متحد شوند — و در این میان، شعله عشق میانشان دوباره روشن میشود.
فیلم
در آیندهای دور، در آمریکا، کتاب مقدس (انجیل) غیرقانونی اعلام شده است و خطر در هر گوشهای کمین کرده است. رهبری که تمایلی به این کار ندارد، سرپرستی گروهی هفت نفره از مسیحیان را بر عهده میگیرد تا کتابهای مقدس را به کلیساهای مخفی قاچاق کنند.
پس از یک سرقت ناموفق، دو مرد به یک مرکز علمی دورافتاده و بیجان پناه میبرند و ناخواسته یک هیولا را در درون خود بیدار میکنند.
داستان درخت گردو در سه بازه زمانی سالهای ۱۳۶۶، ۱۳۸۴ و ۱۳۹۵ روایت میشود و بر پایه داستان واقعی و تلخ زندگی فردی رنج کشیده اهل آذربایجان غربی، به نام قادر مولان پور در روستای مرزی رشهرمه در نزدیکی سردشت ساخته شدهاست؛ قادر و خانوادهاش درگیر فاجعه بمباران شیمیایی سردشت شدند.
گروه موسیقی "ایمپیلد رکتم" در زندان به سر میبرد، اما باید فرار کنند زیرا پدر گیتاریست بیمار شده و خانه و کسبوکار خانوادگی آنها در خطر تخریب قرار گرفته است. به آنها پیشنهادی برای اجرای یک جشنواره بزرگ داده میشود، اما به دلیل زندانی بودن و آماده نبودن، این پیشنهاد را رد میکنند.
دو خدمه در یک فضاپیمای متروکه از خواب بیدار میشوند، بیآنکه بدانند چه کسانی هستند، چقدر خواب بودهاند یا مأموریتشان چه بوده است. اما خیلی زود درمییابند که تنها نیستند — و واقعیت موقعیتی که در آن قرار دارند، بسیار وحشتناکتر از چیزیست که تصورش را میکردند.
فرانسه، سال ۲۰۳۹. یک شب، گروهی از فعالان که تحت تعقیب دولت هستند، بدون هیچ اثری ناپدید میشوند. جولیا بومبارت یکی از آنهاست. وقتی بیدار میشود، خود را در دنیایی کاملاً ناآشنا گرفتار میبیند: سیاره B.
نابغهی اتومبیل، لینو، بازمیگردد تا انتقام نهاییاش را از آرسکی و فرمانده فاسدی که زندگیشان را نابود کرد، به سرانجام برساند — در پایان پرهیجان این سهگانهی پرسرعت.
چن یوتونگ، دانشآموز یک مدرسهی راهنمایی دخترانه، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، اما مادرش لی هان نتوانست دخترش را از این "جهنم" نجات دهد. همهی اطرافیانش چشمان خود را بر این ماجرا بستند و این سکوت جمعی، خشونتی بزرگتر را رقم زد.
کولایاس: بهای نفرین داستان جوانانی را روایت میکند که با وحشیگری قبیله جنهای کولایاس روبرو میشوند.
کلانتر محلیِ یک شهرک تفریحی زیبا در کنار دریاچهای کوهستانی با یک کارآگاه زن خسته و فرسوده از شهر بزرگی همکاری میکند تا پرده از حقیقتی شوم درباره مجموعهای از مرگهای «تصادفی» سالانه بردارند. تحقیقات آنها به این باور منتهی میشود که شاید قاتلی زنجیرهای
وقتی یک سرقت مواد مخدر به شکلی مرگبار از کنترل خارج میشود، یک پلیس خسته و دلزده برای نجات پسر یک سیاستمدار، راه خود را از میان دنیای جنایتکاران یک شهر فاسد باز میکند.
وقتی کشور همسایه، ورائگوآ، به طور ناگهانی به کوراسائو و آروبا حمله میکند، دولت هلند کاملاً غافلگیر میشود. این درگیری به سرعت شدت مییابد. سه نیروی جوان نیروی دریایی باید تصمیم بگیرند که چه کار درستی باید انجام دهند.