مایکل اوشی، آخرین پسر یک خانواده چوپان ایرلندی، با پدر بیمار خود، ری، زندگی میکند. مایکل که با احساس گناه ناشی از مرگ مادرش دستوپنجه نرم میکند، زندگی منزویای را در پیش گرفته است. با تشدید رقابت و خصومت دیرینه با همسایهاش، گری، و پسرش جک، تنشها به اوج میرسد و زنجیرهای از وقایع خشونتآمیز و ویرانگر را رقم میزند که زندگی هر دو خانواده را برای همیشه تغییر میدهد...
17
آیریس (با بازی نائومی واتس)، نویسندهای منزوی در نیویورک، پس از خودکشی دوست و استاد قدیمیاش، والتر (با بازی بیل موری)، بهطور غیرمنتظره سرپرستی سگ بزرگ او، یک دانمارکی عظیمالجثه به نام آپولو، را بر عهده میگیرد. با وجود محدودیتهای آپارتمانش برای نگهداری حیوانات و تمایل شخصیاش به گربهها، آیریس تصمیم میگیرد خواستهٔ والتر را اجرا کند و...
کایرا و آیزاک زمانی رهبران یک گروه چندملیتی نیروهای ویژه به نام «نیروی سایه» بودند. آنها با عاشق شدن، قوانین را زیر پا گذاشتند و برای محافظت از پسرشان، مخفی شدند. حالا که جایزهی بزرگی برای سرشان تعیین شده و «نیروی سایه» خشمگین در تعقیبشان است، مبارزهی یک خانواده به جنگی تمامعیار تبدیل میشود.
هر لحظه برای مردی که در شمال غربی اقیانوس آرام در حال قطع درختان است، پر از خطر است. اما در این تریلر اکشن، جک با تهدیدی فراتر از طبیعت وحشی روبهرو میشود. هنگامی که او به اعماق جنگل پیش میرود، با گروهی از تبهکاران دیوانه از گذشتهاش برخورد میکند که قصد دارند قبل از اینکه او بتواند راهی برای بازگشت به تمدن پیدا کند، او را به قتل برسانند.
مردی که مدتی است همسرش را از دست داده و به تنهایی زندگی می کند، با اصرار دوستش فرصتی می یابد تا دختری را برای همسری انتخاب کند. اما بعدا مشخص می شود که دختر مورد علاقه او، آن طوری که وانمود میکرده نیست...
«هکتور» و همسرش به تازگی، خانهای را اجازه کردهاند. او که در محوطهی خانهاش مشغول استراحت است، به طور اتفاقی یک دختر تنها را در بین درختها میبیند و به سمت او حرکت میکند. پس از رسیدن به محل مورد نظر، آن دختر را بیهوش پیدا میکند و در همان لحظه از طرف فردی دیگر که چهرهاش مشخص نیست، مورد حمله قرار میگیرد.
یک سال پس از ناپدید شدن مرموز خواهرش ملانی، «کلاور» و دوستانش برای یافتن پاسخها راهی درهای دورافتاده میشوند؛ همانجایی که ملانی ناپدید شده بود. آنها در حین جستوجو در یک مرکز بازدیدکنندگان متروکه، با یک قاتل نقابدار روبهرو میشوند که یکییکی به طرز وحشتناکی آنها را به قتل میرساند.
در ماه مه 1984، مایکل لارسون تصمیم میگیرد در برنامه تلویزیونی محبوب «Press Your Luck» شرکت کند. او با دقت فراوان، الگوهای بهظاهر تصادفی نورهای صفحه بازی را تحلیل کرده و با استفاده از این دانش، موفق میشود بدون برخورد با نمادهای «Whammy» (که باعث از دست دادن جوایز میشوند)، مبلغ بیسابقهای را برنده شود. این پیروزی بیسابقه، توجه تهیهکنندگان برنامه را جلب کرده و آنها را به تحقیق درباره روشهای او وامیدارد...
موریل و همسرش لی در شرف شروع یک زندگی جدید درخشان هستند که با آمدن برادر لی به هم می خورد. موریل وارد یک زندگی مخفیانه می شود، با اسب های مسابقه قمار می کند و عشقی را که هرگز فکرش را نمی کرد کشف می کند.
هنگامی که یک مرد جوان بیمار روانی فکر می کند شاهد یک آدم ربایی است و پلیس از باور او امتناع می کند، با اکراه به همسایه همسایه خود که یک نگهبان امنیتی تلخ و بازنشسته است، می رود تا به او کمک کند تا فرد گم شده را پیدا کند.
فیلم در مورد خانوادهای است که به خانهای جدید در حومه شهر نقل مکان میکنند، اما به زودی و با وقوع حوادثی ترسناک، متوجه حضور موجودی مرموز شده و متقاعد میشوند که در این خانه اسرارآمیز، تنها نیستند و…
پس از مرگ ناگهانی مادربزرگ دورافتادهاش، طوفان برفی رزاریو را در کنار جسد او محبوس میکند و در همین حال نیروهای فراطبیعی تاریک شروع به حمله به او میکنند.
این فیلم داستان استفانی، دانشجوی کالجی را روایت میکند که کابوسهای مکرری از فاجعهای در سال 1969 دارد. او متوجه میشود که این کابوسها به پیشگوییهای مادربزرگش، آیریس، درباره سقوط برج اسکایویو مربوط میشود. وقتی اعضای خانوادهاش یکییکی در حوادثی مرموز کشته میشوند، استفانی درمییابد که مرگ در پی نسل آنهاست و...