براساس داستانی واقعی روایت شده و در مورد گروهی از مردان مسلح است که در سال 1981 در اسپانیا، به بانک مرکزی بارسلون حمله کرده و صدها نفر را گروگان میگیرند. در این میان یک خبرنگار با مقامات به رقابت میپردازد تا انگیزه واقعی پشت این سرقت را کشف کند و…
اسپانیا
در آینده نزدیک، دولت قصد دارد قضات را با نرمافزار هوش مصنوعی جایگزین کند و متعهد میشود که سیستم قضایی را به طور مؤثر خودکار و غیرسیاسی کند. کارمن کوستا، یک قاضی برجسته، برای ارزیابی این رویه جدید دعوت شده است. با این حال، وقتی خالق نرمافزار مرده پیدا میشود، او متوجه میشود که زندگیاش در خطر است و باید با منافع قدرتمندی که در بالاترین سطوح دولت در حال بازی هستند، مبارزه کند.
یک مأمور جوان همه چیز را پشت سر میگذارد تا خود را به عنوان عضوی از گروه اتا جا بزند و جان خود را برای کشف مخفیگاههای تروریستها در جنوب فرانسه به خطر بیندازد.
مایا که در شهری کوچک و بیراه فرار گیر افتاده، بار دیگر باید شبی پر از وحشت را پشت سر بگذارد؛ شبی که سه قاتل بیرحم در آن به خونریزی افتادهاند و او باید به این کابوس مرگبار پایان دهد.
نوجوان مرموزی به نام آنخلو از کلاوس، پزشک آلمانی با گذشتهای تاریک که در یک دستگاه تنفس آهنی گرفتار شده، مراقبت میکند.
الادیو، نگهبان یک شکارگاه، از شکارچیای کهنهکار رشوهای میگیرد. چند هفته بعد، تمام زندگیاش فرو میپاشد. آنچه در ابتدا فرصتی طلایی به نظر میرسید، به سقوطی هولناک به جهنم بدل میشود، زمانی که الادیو درمییابد بدبختیاش شاید کاملاً تصادفی نبوده است.
وقتی جنگ جهانی سوم در شرف وقوع است، گروهی از میلیاردرها در یک پناهگاه لوکس پناه میگیرند. آنها از طریق صفحه نمایش، شاهد فروپاشی جهانی هستند که میشناختند و بالای سرشان در حال تماشای آن هستند.
در سال ۱۹۹۹، یک زرگر به زادگاهش بازمیگردد و همین دیدار خاطرات عشق تابستانیاش با یک خیاط را پس از ۲۵ سال زنده میکند. با وجود فاصله سنی میانشان، او تصمیم میگیرد داستانشان را از نو بنویسد، اما در بازگشت، یافتن او برایش دشوار میشود.
پدری به همراه پسرش به دنبال دختر گمشدهاش در شمال آفریقا میگردد.
آمیا از بارسلونا به زادگاه مادرش که شهر کوچکی است نقل مکان می کند. در آنجا متوجه می شود که قدرت های خاصی دارد و...