جمهوری چک

این فیلم داستان زندگی کاشف قطب شمال روئال آمونسن را روایت میکند. او یک جستجوگر نروژی دو قطب شمال و جنوب بود. آمونسن اولین سفر اکتشافی قطب جنوب را هدایت نمود و همچنین وی نخستین کسی است که به هر دو قطب شمال و جنوب رسید.

پاپیون چارلی هونام کسی است که جرم خود را قبول ندارد، به همراه دوستش لوئیس دگا (رامی ملک) که به تازگی به جرم جعل اسناد به زندان افتاده به دنبال فرار از زندان فرانسه هستند…

پدر ژپتو پیرمرد نجاری که بچه‌ای ندارد و تنهاست و به همراه یک گربه و دارکوب که با درست کردن اشیاء چوبی امرار معاش می‌کند. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم “پینوکیو” باور می‌کند که کودکی دارد. فرشته‌ای مهربان وقتی متوجه آرزوی قلبی پیرمرد می‌شود، با زنده کردن عروسک

در 28 ژوئن سال 1914 ،  آرشیدوک فرانتس فردیناند  در حالی که به همراهِ همسرش  سوفیا  در سارایوو در حالِ گشت زنی با ماشین هستند دستخوش یک حمله تروریستی قرار می گیرند و…

دینا توانایی های خارق العاده ای دارد که آنها را از مادرش به ارث برده است. او میتواند مستقیماً از باطن دیگران را خبردار شود، به طوری که آنها خود به خود احساس شرم کنند. زمانی که تنها وارث تاج و تخت به اشتباه متهم به قتل خانواده اش می شود، مادر دینا برای حل این مسئله میرود اما زندانی میشود. اکنون فقط دینا است که میتواند حقیقت پشت پرده این قتل را روشن کند…

یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا از طریق جارختی اتفاق افتاد، گذشته است. آنها یکروز که وارد یک ایستگاه قطار شده اند بطور جادویی مجدداً وارد سرزمین نارنیا می شوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی می کند…

داستان این پس از پخش شدن گازی سرما ساز در سطح کره زمین می باشد که با یخ بندان زمین تقریبا تمام زندگی های جاندارن کره ی زمین را نابود کرده است و حالا نجات یافتگان در قطاری بنام Snowpiercer درحال سفر می باشند که آن نیز طبقه بندی شده است . در این فیلم مشاهده می کنیم که افراد ساکن در طبقه ی پایین قطار (فقیر) تصمیم می گیرند تا در مقبال افراد پولدار و مرفح طبقه ی دیگر قطار شورش کنند و ...

دختر جوانی رویایی می بیند که او را به راهی هدایت می کند که کشورش فرانسه را در مقابل دشمنانش محافظت می کند...

یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته میشود. او که حافظه‌اش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند می گریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.

شعبده بازی (نورتن) با قابلیت های مافوق طبیعی، سعی می کند با استفاده از قدرت و توانایی اش، به عشق دوران کودکی اش، دختری (بیل) از طبقات مرفه جامعه دست یابد و بدین وسیله ساختارهای اجتماعی خشک و بسته ی وین اواخر قرن نوزدهم را متزلزل کند...