روسیه

یک خلبان جوان برای نشان دادن استعداد خود در خلبانی، هدایت یک هواپیما بوئینگ را برای سفر به قاره آسیا به عهده میگیرد، اما اواسط راه به آنها گزارش میدهند که جزیره‌ای روبرویشان است که آشتفشانش فعال شده…

این فیلن سرگذشت زندگی تموچین از سال 1172، زمانی که 9 سال داشت و همسر آینده ی خود را انتخاب کرد تا 1206 که با نام چنگیز خان قبایل مختلف مغول را متحد و نیمی از دنیا از جمله روسیه را در سال 1026 تصرف کرد، روایت می کند…

درباره ماموریت مهم و پرمخاطره دو فضانورد روس به مقصد ایستگاه فضایی سالیوت 7 است که در تابستان سال 1985 انجام گرفت. هنگامی که ارتباط مرکز کنترل زمینی با ایستگاه فضایی اتحاد جماهیر شوروی سالیوت-7 به طور ناگهانی قطع شد، برای جلوگیری از سقوط ایستگاه در منطقه مسکونی که می‌توانست منجر به فاجعه بشری و آبروریزی اتحاد جماهیر شوروی شود، دو فضانورد باتجربه با سایوزتی-13 عازم فضا شدند اما

در طول جنگ سرد و رقابت آمریکا و روسیه بر سر تصاحب فضا، روسیه ای ها تصمیم میگیرند دو نفر را به فضا بفرستند. این دو آماده اند تا به فضای ناشناخته سفر کنند، اما از موانع و خطرات راه خبر ندارند

هنگامی که ایوان با دوستان جدید خود در محلی به نام بلیگووری ملاقات می کند، تلاش او در کشور جدید برای جاودانه کردن عشق آغاز می شود

در طول جنگ سرد، سازمانی معروف به “میهن پرست” یک تیم متشکل از 4 ابرقهرمان را خلق میکند. این تیم سالها هویت خود را مخفی میکردند، اما زمانی که شرایط بسیار بحرانی میشود، مجبور میشوند خود را نشان دهند…

یک ایستگاه قطبی واقع در منطقه دورافتاده ای از اقیانوس منجمد شمالی قرار دارد. سرگی هواشناسی کارکشته و پاول که به تازگی از کالج فارق التحصیل شده است ماهها را در یکی از پایگاههای تحقیقاتی گذرانده اند. پاول یک پیام رادیویی دریافت می کند و تلاش می کند در زمان مناسب آنرا به سرگی بگوید اما ترس و دروغ جو را تغییر می دهد

جک رایان به عنوان مامور تجسس تازه کار «سی.آی.ای» نقشه‌ای را که روسی‌ها به او داده اند را اجرا می‌کند که با یک حمله‌ی تروریستی اقتصاد آمریکا را درهم بکوبد.

افسر پلیس سرگی سوبولوف در حال رانندگی به سمت بیمارستانی بود که همسرش در حال به دنیا آوردن فرزندانشان بود. او که بسیار خوشحال بود، با سرعت زیاد رانندگی کرده و پسری را که در عرض خیابان عبور می کرد را ندیده و با او تصادف می کند…

کفتارها به روستای ساوا حمله میکنند واهالی روستا را برای تهیه غذا به بردگی میمون ها میبرند ، ساوا برای رهایی اهالی روستا به دنبال کمک می رود و آخرین بازمانده گرگ های سفید که زمانی محافظ انسانها بودند را می یابد