رازی خطرناک ممکن است یک خانواده ماهیگیر ایرلندی را به فروپاشی بکشاند…
آمریکا
نوجوانی عادی و آرام که تلاش می کند با زندگی و دبیرستان جدید خود کنار بیاید و با شرایط سازگار شود، پس از آشنایی با یک دانش آموز جدید، ناخواسته درگیر افسانه های اسرارآمیزی می شود که...
در سال ۱۹۶۳، نیکولاس الیوت مامور سازمان اطلاعات انگلستان ام آی ۶ متوجه می شود دوست نزدیکش مدت ها است که به عنوان جاسوس دو جانبه فعالیت می کند و...
در روستایی دورافتاده در جزیره کارپاتیا، دختری خجالتی به نام یوری در یک مزرعه بزرگ میشود و از کودکی یاد میگیرد که از گونهای حیوانی مرموز به نام «اوچی» بترسد. اما وقتی یوری یک بچه اوچی زخمی را پیدا میکند که جا مانده، تصمیم میگیرد از خانه بگریزد و سفری پرماجرا را برای بازگرداندن او به خانهاش آغاز کند.
نائومی، زن جوانی است که خودرواش از جاده منحرف شده و درون یک گودال میافتد و او را در منطقهای دورافتاده گرفتار میکند؛ جایی که حتی موبایلش آنتن نمیدهد. در همین هنگام، یک راننده یدککش بهطرزی مرموز ظاهر میشود، اما بهجای کمک، نائومی را به قربانی بعدی خود تبدیل میکند.
یک استاد جوان دانشگاه و همسر باردارش، ناخواسته موجودی شرور با نیتهای مرگبار را آزاد میکنند.
وقتی اِولین اِلستر ثروت پسرعموی دورافتادهاش را به ارث میبرد، تصور میکند که بالاخره بخت با خانوادهاش یار شده است. اما آنها نمیدانند که همراه با این ثروت، یک نفرین خانوادگی هم به آنها رسیده — و حالا باید هر کاری بکنند تا قربانی بعدی این نفرین نشوند.
دو نوجوان با نامهای ماریا و تونی در دو باند خیابانی با نامهای جتها و کوسهها قرار دارند که رقیب یکدیگر هستند. با وجود این رویداد، این دو نوجوان عاشق یکدیگر میشوند.
این فیلم داستان استفانی، دانشجوی کالجی را روایت میکند که کابوسهای مکرری از فاجعهای در سال 1969 دارد. او متوجه میشود که این کابوسها به پیشگوییهای مادربزرگش، آیریس، درباره سقوط برج اسکایویو مربوط میشود. وقتی اعضای خانوادهاش یکییکی در حوادثی مرموز کشته میشوند، استفانی درمییابد که مرگ در پی نسل آنهاست و...
مردی خانواده دوست به نام دیوید کوئواس به عنوان مامور جمعآوری مالیات، برای اعضای یک باند تبهکار در شهر لسآنجلس کار میکند. دیوید و دوستش کریپر، در صورت عدم پرداخت مالیات در موعد مقرر، دست به اقدامات تلافیجویانه میزنند و...