ترسناک

میشل همسرش را ترک کرده و شروع به رانندگی به مقصد نامعلومی میکند. پس از چندین ساعت رانندگی در شب، هنگام دچار سانحه شدید رانندگی میشود و زمانی که به هوش می آید خود را در یک زیرزمین و به زنجیر کشیده شده می‌یابد. مردی به نام هاواردوارد اتاق میشل میشود و برایش توضیح میدهد که.....

مردی جوان به نام ماتیاس لپ‎تاپی جدید را خریداری می‎کند. اما او خیلی زود متوجه می‎شود که نه تنها مالک قبلی لپ‎تاپ او را زیر نظر دارد، بلکه هر کاری برای برگرداندن لپ‎تاپ انجام می‎دهد...

دو دانشجوی کالج در راه بازگشت به خانه، با یکدیگر همسفر میشوند که ناگهان خودروی آنها در جاده ای دور افتاده در برف و سرما از کار می افتد و روح انسانهایی که در آن منطقه کشته شده اند به سراغ آنها می آیند…

 ربکا در دوران کودکی ترس بزرگی را در مقابل خود میدید و آن زمانی بود که چراغ ها خاموش میشدند. اما بعدها ترس مشابهی گریبان‌گیر برادر کوچکتر او مارتین میشود که با ایجاد مزاحمت از جانب یک نیروی ناشناخته در تاریکی مطلق همراه میباشد. طولی نمیکشد که مشخص میشود این نیروی ناشناخته ارتباطی با مادر آنها و 

یک استاد باهوش و شکاک بنام پروفسور فیلیپ گودمن که در خانواده‌ای سنتی و خرافاتی بزرگ شده، اکنون با اجرای یک برنامه تلویزیونی تلاش می‌کند تا با گسترش خرافات در بین مردم مبارزه کند، اما در این راه با چالش‌های غیر منتظره‌ای روبرو می‌شود. او زمانیکه به اشتباه پرونده هایی قدیمی را که درباره سه حادثه نامفهوم تسخیر ارواح هستند، پیدا می کند....

گروهی سرباز وارد یک منطقه فاجعه زیست‌محیطی می‌شوند و تنها یک نفر از آن‌ها جان سالم به در می‌برد، اگرچه او نیز به شدت مجروح می‌شود. در این بین همسر او که یک زیست‌شناس است، به نام همسرش عازم سفری به سمت منطقه یک فاجعه زیست‌محیطی می‌شود، ولی نمی‌داند که چه چیزی در انتظار اوست. تیم سفر او شامل یک زیست شناس سلولی، یک روان‌شناس، یک ژئومورفولوژیست، یک فیزیک دان و یک پیراپزشک است…

 داستان درباره ی کیت گوردی دانش‎آموز جدید مدرسه‎ شبانه‌روزی بلک‎وود است. پس از ورود به آنجا دیری نمی‌گذرد که او خود را در میان نیروهای تاریک سرپرست مدرسه و رخدادهای غیرقابل باور، گرفتار می‌بیند و…

رنی کری پا در راهی خطرناک میگذارد تا انتقام مرگ همسرش را از قاتلی سریالی بگیرد. قاتلی که تخصصش به قتل رساندن زن ها میباشد…

 یک خبرنگار برای پوشش کارهای یک قاتل سریالی وارد شهری در ویرجینیا میشود اما خیلی زود با نزدیک شدن به بخش تاریک این اتفاقات جان خود را به خطر می اندازد و...

بیمارستان کودکان مرسی فالز پس از سال ها خدمتگذاری به بیماران، در آستانه تعطیل شدن است. اما تخلیه آن به خاطر بروز یک سانحه وحشتناک قطار که منجر به زخمی شدن انسان های زیادی شده، به تاخیر می افتد…

بعد از اینکه ویروسی انسان ها را تبدیل زامبی می کند گروه کوچکی از بازماندگان تلاش می کنند که آوارگان را در شهری پوشیده از برف پیدا کنند در حالی که اعتقاد دارند ویروس و موجودات وحشتناکی که ساخته از بین رفته اند ولی بعد از مدتی متوجه می شوند ویروس با محیط جدید تطابق یافته و به هیولای بدتری تبدیل شده و…

«آلیس» در راکون سیتی بیدار می شود و در میابد که زامبی ها همه جا هستند و تمام شهر آلوده شده است. او با کمک «جیل ولنتاین» و «کارلوس اولیورا» باید راهی برای خارج شدن از شهر بیابد، زیرا قرار است تمام شهر با یک موشک هسته ای منهدم شود.

بعد از یک تصادف در آزمایشگاه، و انتشار ویروسی خطرناک، دو مامور امنیتی باید با صدها نفر از افرادی که در آزمایشگاه کار می کردند و اکنون به جانورانی آدم خوار تبدیل شده اند، مبارزه کنند.