یک ویراستار فیلم دچار مشکل و دختر دورافتادهاش هنگام تلاش برای بازسازی یک فیلم ترسناک صامت ناقص، موجودی باستانی را آزاد میکنند.
فیلم
داستان یک آهنگساز جوان که معشوقش را از دست داده و با مراقبتهای سوگ روبهرو میشود؛ مراقبتهایی که بهطور ساده و بیتکلف، به افرادی که در وضعیت اندوه و فقدان هستند، حمایت ارائه میدهند.
رماننویس لو کونگون در مخمصه زندگی افتاد و تصمیم گرفت رمانش «خداکشی» را با دستان خودش نابود کند. در دنیای رمان، شخصیت اصلی نیز برای مقاومت در برابر سرنوشت از پیش تعیینشده، سفری را برای مقاومت آغاز کرد.
پس از انفجار زمین، آندری ملنیک، فضانورد اوکراینی، آخرین فرد در جهان هستی میشود تا اینکه تماسی از کاترین، زنی فرانسوی در یک ایستگاه فضایی دوردست، دریافت میکند. با وجود موانع، آندری تصمیم میگیرد او را پیدا کند.
داستان ماجراجوییهای سه جوان از دو نقطه متفاوت جهان؛ کلانشهر «نیو استیت ترینیتی کپیتال» و روستای «کارن» در شمال تایلند، که در مسیر کمک به نجات جهان از پیامدهای فاجعهبارِ گرمایش جهانی گام برمیدارند.
پس از یک فقدان تراژیک، پدری داغدیده میکوشد در حالی که با یک مهمان ناخوانده، غیرمنتظره و غیرقابلپیشبینی روبهروست، پسران خردسالش را بزرگ کند.
آرورا ده ساله از همسایه آدمکش خود میخواهد هیولایی را که به اعتقاد او تمام خانوادهاش را خورده است، بکشد. برای محافظت از آرورا، او باید با هجوم قاتلان مبارزه کند و در عین حال این واقعیت را بپذیرد که برخی از هیولاها واقعی هستند.
کری از مدتها پیش شیفتهٔ افسانهٔ محلی «آدمخوکیهای تپهٔ خوک» بوده است؛ موجوداتی چندشآور که زاد و ولد میکنند و در آن منطقه آشوب به پا میکنند. با ناپدید شدن دهمین زن، کری دیگر نمیتواند این فکر را از سرش بیرون کند که شاید این داستانها چیزی فراتر از یک افسانه باشند.
یک سفر عاشقانه به کلبهای دورافتاده برای سالگردشان، رنگ و بوی ترسناک به خود میگیرد وقتی حضور موجودی تاریک آشکار میشود و زوج را وادار میکند با گذشتهٔ وحشتناک آن ملک روبهرو شوند.
در فیلم در شهر خبری نیست هست، مریم زن پولداری است که دو بار ازدواج کرده و شوهرانش مردهاند. جواد که کارش مسافرکشی است بعد از اینکه مریم را به منزلش میرساند مورد حمله دو ناشناس قرار گرفته و اتومبیلش نیز دچار خسارت میشود و...