فیلم

دختری جوان از خاکستر یک تراژدی برمی‌خیزد تا به ترسناک‌ترین زن جنگجوی تمام دوران تبدیل شود: شیطان ماده با شمشیر.

چهار داستان درهم‌تنیده که در شب هالووین رخ می‌دهند: یک مدیر معمولی دبیرستان، زندگی پنهانی به‌عنوان یک قاتل زنجیره‌ای دارد؛ یک دختر باکره‌ی دانشجو شاید تازه مرد دلخواهش را یافته باشد؛ گروهی از نوجوانان دست به یک شوخی بی‌رحمانه می‌زنند؛ و یک پیرمرد گوشه‌گیر و تلخ‌کام، مهمانی ناخوانده را می‌پذیرد.

تام، یک "کارچاق‌کن" در سطح جهانی، متخصص در دلالی و واسطه‌گری برای پرداخت‌های پرسود بین شرکت‌های فاسد و افرادی است که آنها را تهدید به نابودی می‌کنند. او هویت خود را از طریق برنامه‌ریزی دقیق مخفی نگه می‌دارد و همیشه از مجموعه‌ای از قوانین سختگیرانه پیروی می‌کند. اما وقتی روزی پیامی از مشتری بالقوه‌اش سارا می‌رسد که برای زنده ماندن به محافظت تام نیاز دارد، قوانین به سرعت شروع به تغییر می‌کنند.

بعد از اینکه اشلی درخواست طلاق می‌دهد، «کری» خوش‌قلب برای حمایت به سراغ دوستانش، «جولی» و «پل»، می‌رود. اما وقتی متوجه می‌شود راز خوشبختی آن‌ها یک ازدواج باز است، شوکه می‌شود ــ تا زمانی که خودش مرزها را زیر پا می‌گذارد و همه روابطشان را وارد هرج‌ومرج می‌کند.

سه خواهر برای سومین عروسی مادرشان که دو بار بیوه شده به خانه‌شان بازمی‌گردند. اما مادر و دخترانش با کمک گروهی رنگارنگ از مهمانان غیرمنتظره عروسی، مجبور می‌شوند گذشته را مرور کنند و با آینده روبرو شوند.

در شب عروسی‌شان، یک زوج عجیب و غریب وارد یک تعقیب و گریز پرهرج‌ومرج می‌شوند و در تلاش دیوانه‌وار برای یافتن «چارلی»ی مرموز، از دست اوباش و پلیس‌ها فرار می‌کنند.

در حالی که فساد در کشور بیداد می کند، گروهی از جوانان آرمان گرا توجه سناپاتی مبارز آزادی که به هوشیاری تبدیل شده اند را از طریق رسانه های اجتماعی به خود جلب می کنند و او به وطن خود باز می گردد تا کاری را که آغاز کرده است به پایان برساند.

فقط یک نفر مجموعه مهارت‌های خاص را دارد... برای رهبری جوخه پلیس و نجات جهان: ستوان فرانک دربین جونیور.

پس از ده سال فعالیت به‌عنوان مأمور مخفی در FBI، جک «کش» کانری همه چیز را رها کرد تا پس از درگذشت همسرش، خود را وقف دو دخترش کند. با وجود داشتن زندگی خانوادگی رضایت‌بخش، کش دلتنگ فرصت‌هایی است که می‌توانست تأثیرگذار باشد و به بازگشت به سازمان فکر می‌کند. این تصمیم از طرف او گرفته می‌شود زمانی که دخترخوانده شریک قدیمی‌اش، جیمی، برای کمک با او تماس می‌گیرد و کش را دوباره وارد دنیایی پر از خطر، فساد و دسیسه می‌کند.

این فیلم داستان جوان نخبه هرمزی (بابک حمیدیان) را روایت می‌کند که توسط یک بسیجی به نام احمد برای یک پروژه اطلاعاتی به جبهه دعوت می‌شود. جوانی با انجام بخشی از ماموریت اسیر می‌شود و یک دختر جوان کرد (طناز طباطبایی) او را نجات می‌دهد. عشقی بین هرمز و دختر شکل می‌گیرد، اما آنها مجبور به جدایی می‌شوند تا هرمز به جبهه برگردد. در راه بازگشت به ایران، هرمز با موانع مختلفی روبرو می‌شود و در نهایت احمد او را نجات می‌دهد. سال‌ها بعد، احمد یک جانباز شیمیایی و هرمز استاد دانشگاه در ایران و آمریکا است.