بردی، نویسندهای تنها، وقتی در یک برنامهی دوستیابی با جو، دامداری ثروتمند، آشنا میشود، به امید یک داستان عاشقانه دل میبندد. با وجود یک قرار اول ناموفق، او به غریزهی خود شک میکند و با قرار دوم موافقت میکند. با
سریال جدید
پس از اعتراف نیک، باقی زوجها باید تصمیم بگیرند که آیا حقیقت را پیش از آنکه آن دچار آبروریزی عمومی شود، با او در میان بگذارند یا نه.
دو دوست جوان درگیر نقشهای از سوی یک گانگستر میشوند.
تال و ماریا پس از اینکه متوجه می شوند برادر بزرگترشان مسئول مخفی کردن اطلاعات ارزشمندی است، ادیسون بی میل را برای پاسخ ردیابی می کنند.
پس از آنکه شبی خوش برای پسران دو خاندان جنایتکار رقیب به فاجعه کشیده میشود، هری دا سوزا فراخوانده میشود تا مشکل را از میان بردارد. در حالی که ریچی استیونسون، رئیس یکی از خاندانها، بهدنبال انداختن تقصیر بر
سیگنال طلسم، DARKCOM را به یک ساختمان آپارتمانی ویران میبرد. اما آیا این واقعاً لانه خرگوش است... یا دام؟ دانته ریشههای واقعی خود را میآموزد.
ناتالیا به این فکر میافتد که آیا میتواند به گروهی از متحدان غیرمنتظره اعتماد کند یا نه. همزمان با مطرح شدن پرسشهایی درباره گذشتهاش، خاطرات دردناکی از دل تاریکی بیرون کشیده میشوند.
رقابت میان مایکل و جیمی به اوج میرسد و همین باعث میشود مایکل در زندگیاش تجدید نظر کند.
مت مورداک موکل جدیدی میپذیرد که فراتر از آن چیزی است که نشان میدهد. فیسک قدرت تصویرسازی و ظاهر را درک میکند.
دو دوست صمیمی و همخانه، درو و آلیسا، در آستانهی یک روز پرماجرا هستند. وقتی متوجه میشوند که یکی از دوستان آلیسا اجارهی خانهشان را بر باد داده، آنها ناچار میشوند برای جلوگیری از اخراج و حفظ دوستیشان، در یک رقابت طنزآمیز با زمان، دست به کارهای غیرمنتظرهای بزنند.