رئیس پلیس در دهه 1990 به بررسی یک سری قتل در شهری کنار رودخانه در روستایی چین می پردازد. دستگیری به سرعت انجام می شود، سرنخ ها پلیس را وادار می کنند تا عمیق تر در رفتار پنهان مردم محلی فرو برود.
فیلم
هنگامی که جسد قدیمیترین دوستش در گوری کم عمق پیدا میشود، دن، که یک پلیس است، به دنبال فردی است که ممکن است آخرین کسی باشد که دوستش را زنده دیده...
کلانتر، یک افسر پلیس از دپارتمان رسیدگی به تخلفات است که متعهد و تیزبین میباشد. او با ناظری، یک افسر جوان و آرمانگرا از دپارتمان مبارزه با مواد مخدر، همکاری میکند. مأموریت آنها دستگیری یک باند قاچاق مواد مخدر به سرکردگی تونی، یک سردسته بیرحم است. این سردسته در توزیع متامفتامین فعالیت دارد و بسیاری از مردم توسط این قاتل مت (Meth Killer) جان خود را از دست دادهاند.
یک پلیس بدجنس و یک کارآگاه دقیق با یک هکر سابق جذاب برای حل ناپدید شدن یک افسر و نجات نیس از فاجعه متحد می شوند.
آبنوس جکسون، مادر مجردی که در حال مبارزه با شیاطین شخصی خود است، خانواده خود را برای شروعی تازه به خانه جدیدی منتقل می کند. اما زمانی که اتفاقات عجیب در داخل خانه مشکوک به خدمات حفاظت از کودکان را افزایش می دهد و خانواده را از هم می پاشد، آبنوس به زودی خود را درگیر نبردی برای زندگی و روح فرزندانش می بیند.
حسن به خاطر بیکاری به هر کاری حتی دزدی دست می زند تا اینکه دایی او برایش چند محل مختلف کار پیدا می کند اما حسن سر هیچ کاری دوام نمی آورد تا اینکه بالاخره حسن به عنوان شاگرد حجره ی حاجی به کار مشغول می شود و ...
مسیح سه پنج رانندهٔ یکی از تریلیهایی که محمولهٔ بزرگ مواد مخدر و اسکناسهای تقلبی را حمل میکند توسط پلیس شناسایی و در درگیری زخمی میشود و در بیمارستان بستری میگردد. حاج احمد مأمور آگاهی دوست زمان جوانی مسیح او را میشناسد و از او میخواهد که اطلاعات لازم را از تشکیلات قاچاقچیان به پلیس بدهد. اما او حاضر به همکاری نمیشود و زمانیکه توسط قاچاقچیان در مییابد همسر و فرزندش در دام آنها هستند، مصمم تر میشود تا
مردی به نام یعقوب برای پشتیبانی از شاگرد یک قهوهخانه به نام جمیل درگیر ماجرایی میشود که در آن جمیل با ضربات چاقو زخمی میگردد و یعقوب او را به بیمارستان میرساند اما دیگر خیلی دیر شده است…
یک سرباز سابق با گذشته ای دردناک به یک بوکسور زن مشتاق کمک می کند تا علیرغم محیط خصمانه اش به سمت رویاهایش کار کند.
مردی که پمپ بنزینی را در بیابان های آریزونا اداره می کند، برای جلب عشق وفادارترین مشتری خود دست به هر کاری می زند، از جمله قتل...