PG

پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته میشود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت میترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام میکند تا همسرش را که تمایل به خودکشی دارد را تعقیب کند. ولی ....

نگامی که هلن مشغول نجات دنیا در بیرون از خانه می‌باشد، همسر او یعنی آفای شگفت‌انگیز باید از نوزادشان در خانه مراقبت کند. اما در این بین ماجراهای جالبی رخ می‌دهد که…

سال 1874 وایلد بیل هیکاک که مدام حمله یک بوفالوی سفید را در کابوس هایش میبیند به غرب باز میگردد تا به دنبال طلا بگردد. در همین بین رئیس قبیله  سو  به دهکده شان بر میگردد و می فهمد نوزادش را یک بوفالوی سفید کشته است. او برای باز پس گرفتن نام پر آوازه ی خود، به سفری برای کشتن آن بوفالوی سفید عازم میشود تا جسد دخترش را در پوست آن جانور بپیچید…

 هود محل مرکز بین المللی نجات International Rescue، که جایی وسط اقیانوس قرار دارد را پیدا کرده و به آن حمله میکند و خانواده تریسی را هم به اسارت در می آورد. حالا فقط آلن تریسی جوان و دوستانش ممکن است بتوانند آن ها را نجات دهند…

پس از مرگ پدر ماریای 13 ساله او یتیم و بی خانه میشود و مجبور میشود تا از خانه پر از تجملشان در لندن مهاجرت کند و پیش عمویش آقای بنجامین زندگی کند. مدتی بعد ماریا خودش را در دنیایی متفاوت می یابد…

 داستان انیمیشن بر روی یک یتی (موجود افسانه‌ای در کوه‌های هیمالیا) دانشمند به نام میگو تمرکز دارد که متقاعد شده است موجودات نادری که با نام «پاکوتاه‌ها (انسان‌ها)» شناخته می شوند، واقعاً وجود دارند. بعد از این‌که میگو بصورت اتّفاقی با یک پاکوتاه برخورد می‌کند، او این موضوع را در میان هم‌نوعان خود مطرح می‌کند امّا هیچ‌کدام حرف‌های او را باور نمی‌کنند. طولی نمی‌کشد که میگو تصمیم می‌گیرد تا به تنهایی به جستجوی پاکوتاه‌ها بپردازد. این موضوع در نهایت ....

یک کشتی عظیم مسافربری عازم نخستین مسافرت بهاره خود شده است. غریبه ای که خود را جاگرنات معرفی میکند با نماینده کشتی در لندن، نیکلاس پورتر تماس می‌گیرد و اعلام می کند هفت بمب، هر کدام حاوی نیم تن مواد منفجره، در کشتی جاسازی شده است. گروهی برای خنثی کردن بمب‌ها وارد عمل میشوند…

یک پلیس باتجربه بنام “برانیگان” به لندن رفته تا یک تبهکار آمریکایی را که در آنجا دستگیر شده به کشور خود برگرداند. اما همین که برانیگان به لندن میرسد این تبهکار توسط گروهی ربوده میشود. او به روش آمریکایی ایرلندی خود تلاش میکند تا تبهکار فراری را دستگیر کند…

سانتیاگو مونزمثل همانند میلیون ها نفر از سراسر جهان او هم می خواهد یک فوتبالیست حرفه ای شود و در رئال مادرید بازی کند. او حالا در محله باریوس در لس آنجلس زندگی کرده و فکر میکند که افکارش فقط یک رویا است، اما یک روز به او پیشنهاد تست باشگاه نیوکاسل میشود و …

 دیوید دوازه ساله با یک قطب نما، یک نامه سر بسته، یک قرص نان و دستوری برای رساندن نامه به دانمارک از اردوگاه کار کمونیستها فرار میکند و برای اولین بار پا در دنیای واقعی گذاشته و دور اروپا را سفر میکند…

 کاتو (بروس لی) و بریت (ون ویلیامز) دو قهرمان نقابدار با تبهکاران در نبردند و با تمام مشکلات و حوادثی که در پیش رو دارند همیشه موفق اند…

نوجوانی که یک جفت کفش ورزشی (که معلوم می شود دزدی است) از آسمان بر سرش فرود می آید. قاضی دادگاه نیز او را محکوم به اقامت در اردوگاه گرین لیک میکند که دارالتأدیبی است در دل بیابان اما گذشته ی خانواده وی با موضوعی در این منطقه عجیب و تاریخی گره خورده است که زندگی او را دگرگون میکند…

سگی ولگرد چابکی توسط سربازی که در حال آموزش برای جنگ جهانی اول است، مورد سرپرستی قرار میگیرد. استابی، هنوز که هنوز است بخاطر اقدامات شجاعانه خود بعنوان یکی از نمادهای وفاداری در ایالات متحده شناخته میشود...