در دنیای سایهوار جاسوسی، «سم فیشر» هم افسانه است و هم شایعهای در گوشها. اکنون که دوباره به میدان بازگشته، باید به مأمور تازهکاری کمک کند تا پرده از توطئهای جهانی بردارد.
آمریکا
وقتی برایان، حسابدار بیکار، به همراه جف، پدر خانهدار، برای بازی با پسرانشان به خانهشان میروند، انتظار بعدازظهری آرام و بیدغدغه را دارند. در عوض، مزدورانی آنها را تعقیب میکنند و برایان - که کاملاً آماده نیست - باید از موانع مسخره یکی پس از دیگری جان سالم به در ببرد.
نویسنده اَگی ویگز که در غم از دست دادن پسرش بهسر میبرد، با تلاش برای کشف راز ناپدید شدن همسر همسایهاش نیل جارویس و کارهای مشکوک او، هدف و معنای تازهای در زندگی پیدا میکند.
استیوی و برادر کوچکش الیوت به سرزمینهای به شدت پوچ و بیمعنی رویاهایشان سفر میکنند تا از مرد شنی بخواهند خانوادهای بینقص برایشان فراهم کند.
شمشیربازی قدرتمند با نام «دثاستاکر» یک گردنبند نفرینشده را از میدان نبردی پر از اجساد به دست میآورد. او که تحت تأثیر جادوی سیاه قرار گرفته و توسط قاتلان هیولاگونه تعقیب میشود، باید با شر در حال ظهور روبهرو شده و نفرین را بشکند.
در آستانه روانپریشی پس از زایمان، مادر تازهوارد هارپر به همراه مادرش به خانهی روستایی خانوادهشان نقل مکان میکند. بهزودی درمییابد که موجودی تهدیدکننده او و فرزندش را هدف گرفته است.
بعد از یک حادثهٔ وحشتناک که بدنش را زخمی و آسیبدیده میکند، پسری جوان تلاش میکند دوباره زندگی کند و به همه نشان دهد که با کمک خانوادهاش، ایمانش، جامعهاش، مهربانی الگوی دیرینهاش و تمام مردم شهر سنتلوئیس، چه چیزهایی ممکن است.
در آیندهای نزدیک، در ساردینیا، سکونتگاههای باستانی دوباره زنده میشوند و بار دیگر میزبان انسانها میشوند. عموهای میلا، میراث پدرش را از او میدزدند. او پس از ماجراهای فراوان، موفق به انتقام میشود. با وجود این، دختر هنوز برای یافتن آرامش تلاش میکند و بنابراین تصمیم میگیرد در جستجوی خود، سفری معنوی را آغاز کند.
در آلمان پس از جنگ، یک روانپزشک آمریکایی باید مشخص کند که آیا زندانیان نازی برای محاکمه به جرم جنایات جنگی مناسب هستند یا خیر، و خود را در نبردی پیچیده بر سر عقل و اخلاق با هرمان گورینگ، مرد دست راست هیتلر، مییابد.
دو تیم برای شکستن رکورد جهانی سرعت زمین در حال رقابت هستند...