چارلز سان، یک گانگستر تایپه ای را دنبال می کند که به عنوان یک قاتل بی رحم وارد زندگی او شده است، اما باید برای محافظت از مادر و برادر کوچکترش پس از تیراندازی پدرش توسط یک قاتل مرموز به لس آنجلس برود.
آمریکا
والی بنکس یک دانشجوی ارشد دبیرستان است که مشغول کارهای خلاف است. او خیلی زود در خانه مردی با یک راز تاریک گیر می افتد و قبل از اینکه دیر شود باید فرار کند.
مرد جوانی که برای یک زندگی خوب تلاش می کند، با دختری ناشنوا از یک خانواده مرفه نزدیک آشنا می شود، او ناگهان امیدی به عشق و زندگی بهتر می بیند، اما تنها در صورتی که بتواند از مخمصه خیابان ها و نفوذ خواهر بزرگترش فرار کند.
کاوش در لحظات محوری از دنیای سینمایی مارول و چرخاندن آنها بر روی سرشان، مخاطب را به قلمروی ناشناخته هدایت می کند.
کاوشی دهها سال از زندگی یک زن در میسیسیپی و قصیدهای برای نسلهای مردم، مکانها و لحظات وصف ناپذیری که ما را شکل میدهند.
پرواز یک تیم راگبی بر روی یخچالی در رشته کوه آند سقوط می کند. معدود مسافرانی که از تصادف جان سالم به در می برند، خود را در یکی از سخت ترین محیط های جهان برای زنده ماندن می بینند.
دختر نوجوانی که مصمم است بفهمد چه اتفاقی برای مادر گم شده اش افتاده است، خودش را رو در رو با یک قاتل سریالی دیوانه می بیند که به اشتباه در شب هالووین از یک دیوانگاه آزاد شده است.
وقتی پریسیلا بولیو نوجوان با الویس پریسلی ملاقات می کند، مردی که در حال حاضر یک سوپراستار سبک راک اند رول است، در لحظات خصوصی به فردی کاملا غیرمنتظره تبدیل می شود: یک دوست هیجان انگیز، یک متحد در تنهایی، یک بهترین دوست آسیب پذیر...
در آستانه تعطیلات بزرگ خود، گوینده مشتاق اخبار، اوری کویین، مهاجمی را که کت و شلوار قرمز پوشیده است و مدعی است کریس، پسر بابانوئل است، دستگیر می کند.
«اریک» (دویلن) و «الکس» (فراست) دو دوست صمیمی، در دبیرستان خوش نامی در حومه ی پورتلند مشغول به تحصیل اند. این دو نوجوان، مسحور شمایل نگاری های آلمان نازی هستند، از ویدوگیم های خشن لذت می برند و خیلی خونسردانه نقشه می کشند که چطور حمله ای غافل گیرانه به مدرسه انجام دهند...
در طول یک سفر کاری، کیلی، برنامهریز رویداد و برت، عامل ورزشی، به دلیل طوفان برفی، نمیتوانند برای کریسمس به خانه بروند. این دو که مصمم هستند تا شب کریسمس به نیویورک برگردند، با هم متحد می شوند و سعی می کنند راه خود را طی کنند...
با نزدیک شدن به تعطیلات، امیلی و جرد مشتاقانه منتظر هستند تا دوباره تعطیلات را با هم جشن بگیرند.