هند

هاریش مدهاو، یک پلیس ساده، و نیشانت، یک استاد کالج، درگیر جنایتی می شوند و یکی باید برای صداقت خود بجنگد و دیگری باید برای عدالت بجنگد.

ترفند بالاچاندران را دنبال می کند، مردی با گذشته بد، که با آلاژینی ازدواج می کند و او را به فردی شاد و دوست داشتنی تبدیل می کند. جن، موجودی فراطبیعی، کنترل بالاچاندران را به دست می گیرد و باعث می شود اعتمادش را از دست بدهد و با مخالفان وحشتناکی روبرو شود...

شیواجی و خانوادهاش از جامعه خود در سریلانکا بیرون رانده میشوند و بهعنوان کارگری در ویساخاپاتنام به سر میبرند. وقتی برادر ناتنی حسودش وارد زندگی اش می شود، اوضاع بدتر می شود.

داستان عاشقانه دو سگ به نامهای تامی و آمالو که صاحبانشان به دلیل تفاوتهای مذهبی با آنها مخالف هستند. سگها تصمیم میگیرند فرار کنند و سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند که مملو از چالشهای بسیاری است.

دوستان صمیمی دور هم جمع می شوند و اوقات خوشی را روی غذا و صحبت می گذرانند تا اینکه یکی از آنها پیشنهاد بازی می دهد: هر یک از آنها باید دروغی را که از شریک زندگی خود پنهان کرده اند فاش کند.

در میان شورش های که در شهر فوران می کنند، تارا نیز در میان همین شورشی هاست که به طور ناخواسته ایی دلباخته شخصی می شود و ازدواج میکند که ...

داستان شیبپور بدنام در دهه هفتاد، جایی که ظهور یک زن گانگستر زیر نظر پلیس و دولت بنگال غربی قرار می گیرد.

مهندس معدن جاسوانت سینگ گیل یک ماموریت نجات چالش برانگیز را برای نجات 65 معدنچی که در یک معدن ذغال سنگ گرفتار شده اند هدایت می کند.

کریشنا مهرا که یک عامل در آژانس جاسوسی هند معروف به R&AW است. او مأمور می شود تا خال فروش اسرار دفاعی هند را ردیابی کند، در حالی که تمام مدت با هویت دوگانه خود به عنوان یک جاسوس و یک عاشق دست و پنجه نرم می کند.

بچه کوسه جذاب ترین ماهی در دریا است، بنابراین خواننده شیطان صفت استاریانا نقشه ای طراحی می کند تا قدرت موسیقی او را بدزدد.

مانو و پریا از طبقه متوسط هستند و عاشق هم می شوند. وقتی شرایط مانو را به زندان میاندازد، رابطه او با پریا به خطر میافتد.

Nelakonda Bhagavanth Kesari در مورد معامله حتی با یک تاجر قدرتمند که برای او پول خرج کرده است، قاطعانه است. او آماده است تا در برابر دشمن سرسخت مبارزه کند و مسائل آنها را دوستانه حل کند.

چهار دوست از روستایی در پنجاب رویای مشترکی دارند: رفتن به انگلستان. مشکل آنها این است که نه ویزا دارند و نه بلیط. یک سرباز قول می دهد که آنها را به سرزمین رویاهایشان ببرد.