مارا، استاد جوان نویسندگی خلاق، با مشکلاتی در زندگی زناشوییاش با یک موسیقیدان تجربی دستوپنجه نرم میکند. روزی، مت، نویسندهای کاریزماتیک و رها از قیدوبند که از گذشتهاش میشناسد، بهطور اتفاقی وارد دانشگاه او میشود. وقتی همسر مارا بهطور غیرمنتظرهای برنامهاش را برای رساندن او به یک کنفرانس خارج از شهر لغو میکند، مت تصمیم میگیرد او را در این سفر همراهی کند. در طول مسیر، تنشی پنهان که در رابطه نامشخص آنها جریان دارد، کمکم شدت میگیرد.
کانادا
«کِی» (با بازی کلویی پیری)، زنی منزوی و درونگرا، برای یافتن «بارب ولنتاین»، شکارچی موجودات افسانهای که در جنگلهای بریتیش کلمبیا ناپدید شده، به گروهی از زنان پیادهرو میپیوندد. در جریان این سفر، او با موجودی مرموز به نام «سوکا» مواجه میشود...
بعد از نقل مکان یک دختر نوجوان و پدرش به شهری کوچک، دلقکی مرموز از دل مزرعه های ذرت بیرون میآید و قتلهای بیرحمانهای را آغاز میکند و...
ستی رز، یک بانوی سالخورده عجیب و غریب، نویسندهای ناکام به نام خوان را استخدام میکند تا متن شرکت در مسابقه تعطیلات او را بنویسد. اما یک سوءتفاهم باعث میشود شایعهای درباره نامزدی خوان با لیلی، دختر ستی، شکل بگیرد و خانواده نیز بهطور طنزآمیزی تصمیم میگیرند با این شایعه همراه شوند.
داستانی بسیار خندهدار و در عین حال تأثربرانگیز دربارهی دختری تنها از هاوایی و موجود فضایی فراریای که به او کمک میکند تا خانوادهی ازهمپاشیدهاش را دوباره کنار هم جمع کند.
پس از یک تراژدی خانوادگی، لی فونگ، اعجوبه کونگ فو، از خانهاش در پکن آواره و مجبور میشود به همراه مادرش به نیویورک نقل مکان کند. وقتی یک دوست جدید به کمک او نیاز دارد، لی وارد یک مسابقه کاراته میشود - اما مهارتهای او به تنهایی کافی نیست. آقای هان، معلم کونگ فوی لی، از دنیل لاروسو، کاراتهباز حرفهای، کمک میخواهد و لی روش جدیدی برای مبارزه میآموزد و دو سبک خود را در یک سبک برای رویارویی نهایی هنرهای رزمی ادغام میکند.
داستان درباره گروهی از جوانان است که برای گذراندن تعطیلات به یک اردوگاه قدیمی میروند، اما طولی نمیکشد که متوجه میشوند تنها نیستند و یک قاتل نقابدار در حال شکارشان است...
سینتیا وینستون (با بازی اشلی گرین)، رواندرمانگری با تواناییهای روانی خاص است که به بیمارانش در مواجهه با ترسها و تروماهایشان کمک میکند. روزی، دختری نوجوان به نام رایلی (شایلین مارتین) به مطب خانگی سینتیا و دخترش جردن (الی اوبراین) پناه میآورد و ادعا میکند که موجودی شیطانی در حال تغذیه از اوست...
جاش مککال، مردی متاهل و پدر یک پسر خردسال، به همراه خانوادهاش به خانهای در حومه شهر نقل مکان میکند. در شب اول اقامتشان، یک تصادف مرگبار در پیچ تندی در مقابل خانه رخ میدهد. این حادثه آغازگر زنجیرهای از تصادفات مشابه است که جاش را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد...
در ماه مه 1984، مایکل لارسون تصمیم میگیرد در برنامه تلویزیونی محبوب «Press Your Luck» شرکت کند. او با دقت فراوان، الگوهای بهظاهر تصادفی نورهای صفحه بازی را تحلیل کرده و با استفاده از این دانش، موفق میشود بدون برخورد با نمادهای «Whammy» (که باعث از دست دادن جوایز میشوند)، مبلغ بیسابقهای را برنده شود. این پیروزی بیسابقه، توجه تهیهکنندگان برنامه را جلب کرده و آنها را به تحقیق درباره روشهای او وامیدارد...
روابط پرتنش میان مادر و دختر در آزمونی وحشتناک قرار میگیرد، زمانی که پدر خانواده میمیرد و مادر داغدیده، غریبهای مرموز را استخدام میکند تا همسرش را از مرگ بازگرداند.
گری وینستون صاحب یک شرکت نرم افزاریست که هر روز در حال رشد و حذف رقیبان است. “مایلو هافمن” پسری جوان و با استعداد است به دنبال تاسیس و راه اندازی یک شرکت اینترنتی است. گری بعد از اینکه از این موضوع باخبر میشود، هافمن را به همکاری دعوت میکند تا مانع پیشرفت او شود و از این طریق ایده های هافمن را نیز به نام خود کند…
زیگی، زنی موهاک از قبیلهی کاناواکه در حدود سیسالگی است که در تورنتو در حال پیشرفت در حرفهاش به عنوان یک اینفلوئنسر در شبکههای اجتماعی است. کمی پس از امضای قرارداد اسپانسری با