آنامیکا، فرزند یک ازدواج مختلط، به دلیل اینکه از شروع زوال عقل رنج می برد، نزد مادر جدا شده اش سادانا به خانه باز می گردد. آنا به محله ای برمی گردد که به سختی به یاد می آورد، نزد زنی که گاهی او را به یاد نمی آورد.
آمریکا
در منطقهای دورافتاده و وحشی، گروهی از دوستان پس از تصادف با یک زن ناشناس و کشتن تصادفی او، به یک کیف پر از پول برمیخورند. آنها برای تصاحب پول، تصمیم میگیرند جسد را مخفی کنند. اما این تصمیم آنها را گرفتار مشکلی بسیار بزرگتر میکند، زمانی که صاحب مرموز کیف به دنبالشان میآید.
ویولت، مادری بیوه که پس از سالها برای اولین بار قرار ملاقات دارد، به رستورانی مجلل میرود و با دیدن هنری، مردی جذابتر و خوشبرخوردتر از حد انتظارش، احساس آرامش میکند. اما این ارتباط شیرین بهتدریج رو به تلخی میگذارد، چرا که ویولت با پیامهای ناشناس و آزاردهندهای که روی گوشیاش ظاهر میشوند، ابتدا عصبی و سپس وحشتزده میشود.
یک مشاور املاک پس از سالها دوری از گذشتهاش، دوباره به دنیایی که پشت سر گذاشته بود کشیده میشود. زمانی که همدست سابقش با پیامی تهدیدآمیز ظاهر میشود، او ناچار است با گذشتهای که هرگز بهطور کامل پشت سر نگذاشته بود روبهرو شود؛ بهویژه حالا که برادرش، یک جنایتکار قدرتمند، نیز به دنبال اوست.
یک جوخه از نیروی دریایی SEAL ماموریتی خطرناک را در رمادی، عراق آغاز میکند، که هرج و مرج و برادری جنگ در خاطرات آنها از این رویداد بازگو میشود.
یک قایقسواری آخر شب در نیویورک به نبردی ناامیدانه برای بقا تبدیل میشود، زمانی که یک موش بازیگوش به هیولایی واقعی بدل میگردد.
جان دورسی، کلانتر تحت فشار، در آستانهی از دست دادن همسر و شغلش است. او با باچ هایدن، مارشال قلدر ایالات متحده، همراه میشود تا یاغیای به نام امیلی روسک را به گروگان بگیرند. اما با آغاز نبردی از ارادهها، امیلی موفق میشود گروه تعقیب را به جان هم بیندازد. با نزدیک شدن همسر مهاجم امیلی و دار و دستهاش، امیلی و جان درمییابند که برای زنده ماندن به یکدیگر نیاز دارند.
تال و ماریا پس از اینکه متوجه می شوند برادر بزرگترشان مسئول مخفی کردن اطلاعات ارزشمندی است، ادیسون بی میل را برای پاسخ ردیابی می کنند.
وندی دارلینگ برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پن شرور، که قصد دارد او را به نورلند بفرستد، راهی سفری خطرناک میشود. در این مسیر، او با تینکربلی پیچیده و مرموزی روبهرو میشود که به چیزی که تصور میکند گرد جادویی پریان است، اعتیاد دارد.
پس از آنکه شبی خوش برای پسران دو خاندان جنایتکار رقیب به فاجعه کشیده میشود، هری دا سوزا فراخوانده میشود تا مشکل را از میان بردارد. در حالی که ریچی استیونسون، رئیس یکی از خاندانها، بهدنبال انداختن تقصیر بر
سیگنال طلسم، DARKCOM را به یک ساختمان آپارتمانی ویران میبرد. اما آیا این واقعاً لانه خرگوش است... یا دام؟ دانته ریشههای واقعی خود را میآموزد.
هنگامی که اسکات و ترزا لرت متوجه میشوند که پسرشان آستین هم مبتلا به اوتیسم است و هم از بیماری استخوان شکننده رنج میبرد، در ابتدا نگران آینده او میشوند. اما با ایمان روبهرشد اسکات و روحیه خارقالعاده آستین، آنها «شکستناپذیر» میشوند و حتی در سختترین لحظات، شادی، قدردانی و شجاعت را مییابند.
پس از گرفتار شدن در تلهای مرگبار، هفت فرد راندهشده و ناامید مجبور میشوند مأموریتی خطرناک را آغاز کنند که آنها را وادار میکند با تاریکترین بخشهای گذشته خود روبهرو شوند.