نائومی، زن جوانی است که خودرواش از جاده منحرف شده و درون یک گودال میافتد و او را در منطقهای دورافتاده گرفتار میکند؛ جایی که حتی موبایلش آنتن نمیدهد. در همین هنگام، یک راننده یدککش بهطرزی مرموز ظاهر میشود، اما بهجای کمک، نائومی را به قربانی بعدی خود تبدیل میکند.
آمریکا
یک استاد جوان دانشگاه و همسر باردارش، ناخواسته موجودی شرور با نیتهای مرگبار را آزاد میکنند.
وقتی اِولین اِلستر ثروت پسرعموی دورافتادهاش را به ارث میبرد، تصور میکند که بالاخره بخت با خانوادهاش یار شده است. اما آنها نمیدانند که همراه با این ثروت، یک نفرین خانوادگی هم به آنها رسیده — و حالا باید هر کاری بکنند تا قربانی بعدی این نفرین نشوند.
دو نوجوان با نامهای ماریا و تونی در دو باند خیابانی با نامهای جتها و کوسهها قرار دارند که رقیب یکدیگر هستند. با وجود این رویداد، این دو نوجوان عاشق یکدیگر میشوند.
این فیلم داستان استفانی، دانشجوی کالجی را روایت میکند که کابوسهای مکرری از فاجعهای در سال 1969 دارد. او متوجه میشود که این کابوسها به پیشگوییهای مادربزرگش، آیریس، درباره سقوط برج اسکایویو مربوط میشود. وقتی اعضای خانوادهاش یکییکی در حوادثی مرموز کشته میشوند، استفانی درمییابد که مرگ در پی نسل آنهاست و...
اتان هانت و تیم IMF جستوجوی خود را برای یافتن هوش مصنوعی هولناکی به نام «هستی» (Entity) ادامه میدهند — هوشی که به شبکههای اطلاعاتی سراسر جهان نفوذ کرده است. در حالیکه دولتهای جهان و شبحی مرموز از گذشتهی اتان در تعقیب او هستند، او به همراه متحدانی جدید و ابزاری برای نابود کردن این هوش مصنوعی، وارد رقابتی نفسگیر با زمان میشود تا از تغییر همیشگی جهان جلوگیری کند.
مردی خانواده دوست به نام دیوید کوئواس به عنوان مامور جمعآوری مالیات، برای اعضای یک باند تبهکار در شهر لسآنجلس کار میکند. دیوید و دوستش کریپر، در صورت عدم پرداخت مالیات در موعد مقرر، دست به اقدامات تلافیجویانه میزنند و...
لیست پخش بیمارستان داستان پزشکان و پرستاران شاغل در مرکز پزشکی یولجه را روایت میکند. این مجموعه بر روی پنج پزشک متمرکز است که از زمان ورود به دانشکده پزشکی در سال ۱۹۹۹ با یکدیگر دوست بودهاند.
یک سال پس از آنکه نور ابرماه ژنی خفته را فعال کرد و انسانها را به گرگینههای خونخوار تبدیل نمود، فاجعهای که نزدیک به یک میلیارد کشته برجای گذاشت دوباره سر برمیآورد. با طلوع مجدد ابرماه، دو دانشمند تلاش میکنند تا این جهش را متوقف کنند اما شکست میخورند و افرادی که در معرض نور ماه قرار میگیرند بار دیگر به گرگینههای وحشی تبدیل میشوند. خیابانها در هرجومرج فرو میروند و دانشمندان در تلاشی بیوقفه سعی میکنند خود را به خانه یکی از اعضای خانوادهشان برسانند، خانهای که اکنون در محاصره این موجودات وحشی قرار دارد.
در آیندهای دور، در آمریکا، کتاب مقدس (انجیل) غیرقانونی اعلام شده است و خطر در هر گوشهای کمین کرده است. رهبری که تمایلی به این کار ندارد، سرپرستی گروهی هفت نفره از مسیحیان را بر عهده میگیرد تا کتابهای مقدس را به کلیساهای مخفی قاچاق کنند.
پس از یک سرقت ناموفق، دو مرد به یک مرکز علمی دورافتاده و بیجان پناه میبرند و ناخواسته یک هیولا را در درون خود بیدار میکنند.
تد و هاروی برای جبران اشتباهی از گذشتهشان با یکدیگر متحد میشوند تا هیولایی را پشت میلههای زندان بیندازند. در همین حال، استوارت با این احتمال روبهرو میشود که شاید ناآگاهانه به یکی از موکلانش در ارتکاب یک جرم کمک کرده باشد.
پس از اعتراف نیک، باقی زوجها باید تصمیم بگیرند که آیا حقیقت را پیش از آنکه آن دچار آبروریزی عمومی شود، با او در میان بگذارند یا نه.