در سال 1976، تام میشل، معلمی بریتانیایی، برای تدریس زبان انگلیسی و مربیگری راگبی به مدرسهای شبانهروزی در بوئنوس آیرس، آرژانتین، میپیوندد. در حالی که کشور در آستانه کودتای نظامی است، تام در یک سفر به اروگوئه، پنگوئنی از نوع ماژلان را که در اثر نشت نفت آسیب دیده، نجات میدهد. پس از تلاشهای ناموفق برای بازگرداندن آن به طبیعت، تام پنگوئن را به مدرسه میآورد و نام او را خوان سالوادور میگذارد و...
اسپانیا
«هکتور» و همسرش به تازگی، خانهای را اجازه کردهاند. او که در محوطهی خانهاش مشغول استراحت است، به طور اتفاقی یک دختر تنها را در بین درختها میبیند و به سمت او حرکت میکند. پس از رسیدن به محل مورد نظر، آن دختر را بیهوش پیدا میکند و در همان لحظه از طرف فردی دیگر که چهرهاش مشخص نیست، مورد حمله قرار میگیرد.
در طول رژه سواره نظام مجوس، دختر خانواده مارتین، آمایا ناپدید می شود. روزنامهنگار میرن، مصمم به یافتن او، پرونده را به عهده میگیرد.
یک خواهر و برادر در خواب زمستانی فرو رفتهاند. اما تنها خواهر از خواب بیدار میشود.rnخواب زمستانی انسانها، مرز میان انسان و حیوان را محو میکند.
مردی به نام ماریو در یک دفتر مربوط به اشیاء گمشده مشغول به کار میباشد. یک روز او با چمدانی که از انتهای یک رودخانه یافت شده، روبرو میشود که حاوی بقایای یک انسان است. حال ماریو تصمیم میگیرد درباره این موضوع تحقیق کرده تا حقیقت را آشکار کند اما…
اینگرید و مارتا در جوانی دوستان صمیمی بودند و با هم در دفتر یک مجله کار میکردند. اینگرید در ادامه تبدیل به یک نویسنده گردید، در حالی که مارتا گزارشگر جنگ شد و شرایط زندگی آنها را از هم جدا کرد. پس از سالها دوری، آنها دوباره در یک موقعیت عجیب اما شیرین با هم ملاقات میکنند و…
بزرگ نیک دوباره در تعقیب در اروپا است و به دانی نزدیک میشود، کسی که در دنیای خیانتبار دزدان الماس و مافیا پانتر معروف گرفتار شده است، در حالی که آنها نقشه یک سرقت بزرگ از بزرگترین بورس الماس جهان را میکشند.
آرزوی بابانوئل زمانی به حقیقت میپیوندد که بهطور اتفاقی سرش به جایی میخورد و خود را «شگفتانگیز» میپندارد. با کمک بیلی و لئو، دستیار اجرایی او (که یک الف است)، بابانوئل شگفتانگیز به مقابله با تاجری اسیر وسواس اسباببازیها میپردازد تا کریسمس را نجات دهد.
آلفونسو ۱۱ ساله، وارث دن کیشوت، به همراه سه خرگوش خیالی و موسیقاییاش به پانچو و ویکتوریا میپیوندد تا شهر محبوب خود، لا مانچا، را از طوفانی عظیم نجات دهند.