داستان فیلم در اوایل دهه 80 و 90 میلادی در گجرات جریان دارد. داستان ساختگی مردی که در ایالت گجرات امپراتوری می سازد، تنها ایالتی که هنوز برخی ممنوعیت ها را دنبال می کند. این داستان در مورد ظهور او و روابطش است که به او کمک می کند تا تبدیل به قدرتمندترین مرد ایالت شود…
هند
آرجون عاشق دیویاتی میشود، اما به زودی متوجه میشود که او یک روح است. او سفری پرماجرا را برای کشف حقیقت وجود ماورایی دیویاتی آغاز میکند و در این مسیر، درسهای ارزشمندی درباره عشق، پذیرش و همدلی میآموزد.
زمانی که یک افسر اطلاعاتی وارد دنیای رود کالج می شود، رهبران دانشجو علیه یک سیاستمدار فاسدی که برای دو نسل جوانان کالج را برای دستاوردهای سیاسی خود دستکاری کرده است، مقابله می کنند. الهام گرفته از رویدادهای واقعی
راکش، مکانیکی جوان و خوشقلب، باید در برابر رانکیرِدی، یک زمینخوار بیرحم، بایستد تا گاراژ محبوب و اجدادیاش را نجات دهد. اما این مبارزه نه تنها به جنگی برای عدالت تبدیل میشود، بلکه پرده از حقیقتهایی غیرمنتظره برمیدارد.
یک رهبر جوان و مغرور باند برای ساختن شهرتی افسانهای، داستان قهرمانی مردی از گذشته را میدزدد؛ اما حقیقتی که کشف میکند، او را وارد مسیری پر از چالش، خیانت و تحول میکند.
مردم روستای منگولای با دو نگرش متفاوت؛ یکی علیه آموزش فقرا ایستاده بود و دیگری علیه ستم مبارزه میکرد
پلیس سواثی و اوماش را مورد بازجویی قرار میدهد، در حالی که باجگیر جدیدی ظاهر میشود. هذیانهای حسن سوالاتی را برمیانگیزد و سرنخهای جدیدی به دست میدهد.
مردی که پس از سالها از زندان با شرط آزادی بیرون آمده، حالا شغل عجیبی پیدا کرده است، او باید از یک میلیونر ثروتمند که فقط توانایی حرکت چشم ها را دارد، مراقبت کند.
هر کرم در طول عمرش حداقل یک بار فرصتی پیدا میکند تا خود را به پروانهای تبدیل کند. اما راه تحول دردناک است. آیا کرم تصمیم میگیرد همچنان به عنوان کرم به زندگیاش ادامه دهد، یا اینکه انتخاب میکند پیلهاش را بشکند؟