اتان هانت و تیم IMF جستوجوی خود را برای یافتن هوش مصنوعی هولناکی به نام «هستی» (Entity) ادامه میدهند — هوشی که به شبکههای اطلاعاتی سراسر جهان نفوذ کرده است. در حالیکه دولتهای جهان و شبحی مرموز از گذشتهی اتان در تعقیب او هستند، او به همراه متحدانی جدید و ابزاری برای نابود کردن این هوش مصنوعی، وارد رقابتی نفسگیر با زمان میشود تا از تغییر همیشگی جهان جلوگیری کند.
اکشن
مردی خانواده دوست به نام دیوید کوئواس به عنوان مامور جمعآوری مالیات، برای اعضای یک باند تبهکار در شهر لسآنجلس کار میکند. دیوید و دوستش کریپر، در صورت عدم پرداخت مالیات در موعد مقرر، دست به اقدامات تلافیجویانه میزنند و...
سالها پس از بازنشستگی از زندگی نینجایی خود که پر از ترس و وحشت بود، یک خانواده ناهماهنگ باید به ماموریتهای پر از سایه و تاریکی بازگردند تا با یک سری تهدیدات ناپدید شده مقابله کنند.
یک سال پس از آنکه نور ابرماه ژنی خفته را فعال کرد و انسانها را به گرگینههای خونخوار تبدیل نمود، فاجعهای که نزدیک به یک میلیارد کشته برجای گذاشت دوباره سر برمیآورد. با طلوع مجدد ابرماه، دو دانشمند تلاش میکنند تا این جهش را متوقف کنند اما شکست میخورند و افرادی که در معرض نور ماه قرار میگیرند بار دیگر به گرگینههای وحشی تبدیل میشوند. خیابانها در هرجومرج فرو میروند و دانشمندان در تلاشی بیوقفه سعی میکنند خود را به خانه یکی از اعضای خانوادهشان برسانند، خانهای که اکنون در محاصره این موجودات وحشی قرار دارد.
تحت فرماندهی چنگیزخان، ارتش مغول به سمت غرب پیشروی میکند تا سلسله جین را نابود کند و سپس چشم به سلسله سونگ میدوزد. در میان درگیریهای داخلی بین مکاتب هنرهای رزمی، گوا جینگ جنگجویان دشتهای مرکزی را متحد میکند تا از شیانگیانگ دفاع کنند و شجاعت و وفاداری را در نبرد برای ملت به نمایش میگذارد.
دو خدمه در یک فضاپیمای متروکه از خواب بیدار میشوند، بیآنکه بدانند چه کسانی هستند، چقدر خواب بودهاند یا مأموریتشان چه بوده است. اما خیلی زود درمییابند که تنها نیستند — و واقعیت موقعیتی که در آن قرار دارند، بسیار وحشتناکتر از چیزیست که تصورش را میکردند.
نابغهی اتومبیل، لینو، بازمیگردد تا انتقام نهاییاش را از آرسکی و فرمانده فاسدی که زندگیشان را نابود کرد، به سرانجام برساند — در پایان پرهیجان این سهگانهی پرسرعت.
وقتی یک سرقت مواد مخدر به شکلی مرگبار از کنترل خارج میشود، یک پلیس خسته و دلزده برای نجات پسر یک سیاستمدار، راه خود را از میان دنیای جنایتکاران یک شهر فاسد باز میکند.
وقتی کشور همسایه، ورائگوآ، به طور ناگهانی به کوراسائو و آروبا حمله میکند، دولت هلند کاملاً غافلگیر میشود. این درگیری به سرعت شدت مییابد. سه نیروی جوان نیروی دریایی باید تصمیم بگیرند که چه کار درستی باید انجام دهند.
هر سال، نخستوزیر سازماندهی میکند تا افراد مختلفی را که تهدیدی برای منافع دولت محسوب میشوند، حذف کند. سرژ شوستر، یکی از مقامات ارشد با ریاست جمهوری، بهطور غیرمنتظرهای درگیر نقشهای شوم میشود که او را به عنوان یک هدف مشخص میکند. در مواجهه با مرگ اجتناب ناپذیر و راز خطرناکی که خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد، سرژ، همسرش و فرزندانشان باید به یک نجات دهنده بعید اعتماد کنند: باغبان مرموز خودشان، لئو.
گروهی از تفنگداران کهنهکار محمولهای از سلاحهای نظامی را میدزدند، اما بهطور ناخواسته رباتی متعلق به دوران جنگ سرد را فعال میکنند؛ رباتی که آنها را شکار میکند و مصمم است مأموریتش را به پایان برساند. هیچچیز نمیتواند این ماشین مرگبار را متوقف کند.
متهم به قتل خانوادهاش و رها شده در آستانه مرگ، یک قاتل حرفهای سابق برای انتقام از «شیاطین» نقابداری که شهرش را تسخیر کردهاند، از هیچ چیز دریغ نخواهد کرد.
یک راهزن جسور که برای بقا میجنگد و در میان درگیریها با دشمنان قدرتمند، در تلاش است تا قلمرو خود را بنا کند و به «پادشاهی بدون سرزمین» تبدیل شود.