داستان دختر بچه ی عکاسی را روایت میکند که در حال تلاش برای گرفتن یک عکس خاص است. در طول فیلم، او با چالشها و موانعی مواجه میشود که او را به تفکر درباره حرفه و اهدافش وا میدارد.
خانوادگی
پس از ماجراهای «یخزده»، آنا و السا میخواهند در آرِندل یک شروع تازه داشته باشند و قلعه را کمی راحتتر و صمیمیتر کنند. در حالی که آنها برای رهایی از قید و بندهای سنت تلاش میکنند، دوک وِزلتون همراه با گروهی از پافینهای تهدیدکننده، نقشههای دیگری برای خانه محبوب آنها در سر دارد.
والدین فرانک و تونی به طرز ناگهانی در شب کریسمس ربوده می شوند. آنها در تلاش برای پیدا کردن والدین خود، درگیر اتفاقات شوم می شوند و ...
پسربچهای به نام آرجون یک توله سگ هاسکی را نجات میدهد. حال آرجون تصمیم میگیرد به کمک پدر و پدربزرگش این توله سگ را برای شرکت در یک مسابقه آموزش دهد و…
در این مجموعه ویژه موزیکال شیرین در دنیای سوس، دوستی غیرمنتظرهای بین دو جوان از خانواده اسنیچ در جزیرهای احاطه شده توسط سواحل شکل میگیرد.
میکی، مینی و دوستانشان تلاش میکنند تا یک کریسمس عالی را در کنار هم جشن بگیرند. با این حال، هنگامی که پلوتو باعث میشود تا بابانوئل تمام هدایای خود را از دست بدهد، میکی و دوستانش برای نجات کریسمس و یافتن معنای واقعی تعطیلات به قطب شمال سفر میکنند و…
دنیا برای آملی یک راز گیجکننده و آرام است تا اینکه مواجههای معجزهآسا با شکلات، حس کنجکاوی وحشی او را شعلهور میکند. آملی همچنان که به خانهدار خانوادهاش، نیشیو-سان، دلبستگی عمیقی پیدا میکند، شگفتیهای طبیعت و همچنین حقایق عاطفی پنهان در زیر سطح زندگی ایدهآل خانوادهاش به عنوان خارجیهایی در ژاپن پس از جنگ را کشف میکند.
«کله بخیه» اولین موجودی بود که توسط پروفسور دیوانه اراسموس «تقریباً زنده» شد. در سالهای پس از آن، او به دایه حیوانات وحشیِ رو به رشدِ ارباب تبدیل شده است که مورد بیمهری قرار گرفتهاند و وظیفه دارد به آنها بیاموزد که «هیولای درون» خود را سرکوب کنند و در قلعه - دور از چشمان کنجکاو و انگشتان چنگالمانندِ اراذل و اوباش روستا در دره پایین - پنهان شوند. اما وقتی مدیر کثیف سیرک، فولبرت فریکفایندر، از راه میرسد و به «کله بخیه» نقشی کلیدی در نمایش عجیب و غریبش پیشنهاد میدهد، قهرمان ما با وعده عشق و پذیرش وسوسه میشود.
جینا دختر ۹ ساله ای است که با یک اژدهای تازه متولد شده دوست صمیمی می شود. آنها با هم قصد دارند کریسمس را وارونه کنند و به معنای واقعی کلمه جشن را به آتش بکشند.
شهری توسط بیگانهها مورد حمله قرار میگیرد تا منابع آن را غارت کنند. اما در این میان یک فرد شجاع پیدا میشود با آنها مبارزه میکند.