آل پاچینو در داستان واقعیای بازی میکند که در آن دو کشیش—یکی دچار بحران ایمان و دیگری روبهرو با گذشتهای پرآشوب—باید بر اختلافهایشان غلبه کنند تا یک جنگیری پرخطر را انجام دهند.
درام
دختری با حسی ویژه که قادر به دیدن ارواح است، پس از جدایی از دوستپسرش و خسته شدن از زندگی در شهر بزرگ، تصمیم میگیرد مدتی از آن فاصله بگیرد. او به تنهایی راهی یک اقامتگاه دورافتاده در شمال میشود، آن هم در فصل کممسافر موسوم به «فصل خلوت».
در یک تالار عظیم و مرموز، پنجاه غریبه از خواب بیدار میشوند و خود را در حالی مییابند که گرفتار شدهاند، بیهیچ خاطرهای از اینکه چگونه به آنجا آمدهاند. آنها در حلقهای به سمت داخل چیده شدهاند و قادر به حرکت نیستند. خیلی زود درمییابند که هر دو دقیقه، یکی از آنها باید بمیرد… توسط دستگاهی عجیب که در مرکز اتاق قرار دارد، اعدام میشود.
پسری جوان به نام پانچو تصمیم می گیرد تا برای پیدا کردن سرنخ های مهمی درباره قتل برادرش و ادامه تحقیقات خود، وارد یک ایستگاه آتش نشانی شود و...
راگاوان داناپال، معروف به "اژدها"، دانشجویی است که به دلیل رفتارهای بیپروا و مشکلات تحصیلی شهرت دارد. پس از یک جدایی دردناک، او با خرید مدارک تحصیلی جعلی، زندگی مرفهی برای خود فراهم میکند. اما زمانی که این تقلبها فاش میشوند، راگاوان مجبور میشود به دانشگاه بازگردد و تحصیلات واقعی خود را تکمیل کند تا از فروپاشی زندگیاش جلوگیری کند...
وقتی جسد زنی در ساحلی در ایرلند شمالی پیدا میشود، کارآگاه بوید برای تحقیق فراخوانده میشود. اما او تنها کارآگاهی نیست که به این پرونده علاقه دارد. کارآگاه ریگان از آن سوی مرز در جمهوری ایرلند نیز در صحنه حاضر میشود.
یک وکیل مدافع جنایی وقتی پرونده یک هنرمند متهم به قتل را بر عهده می گیرد باید بین خانواده، وظیفه و خواسته های خطرناک خود یکی را انتخاب کند.
مالینا در صندوق عقب ماشینی با سرعت بیدار می شود و با وحشت متوجه می شود که بیش از حافظه اش گم شده است. او با تلفن همراهش به عنوان تنها راه ارتباطی با دنیای بیرون، نبردی ناامیدکننده برای بقا به راه می اندازد.
دو عاشق که از هم جدا شدهاند در یک عروسی با هم آشنا میشوند و تقریباً قبل از اینکه رابطهشان را تمام کنند، در رختکن با هم آشنا میشوند. آنها موافقت میکنند که اعترافات صادقانهای در مورد رابطهشان رد و بدل کنند...
مارا، استاد جوان نویسندگی خلاق، با مشکلاتی در زندگی زناشوییاش با یک موسیقیدان تجربی دستوپنجه نرم میکند. روزی، مت، نویسندهای کاریزماتیک و رها از قیدوبند که از گذشتهاش میشناسد، بهطور اتفاقی وارد دانشگاه او میشود. وقتی همسر مارا بهطور غیرمنتظرهای برنامهاش را برای رساندن او به یک کنفرانس خارج از شهر لغو میکند، مت تصمیم میگیرد او را در این سفر همراهی کند. در طول مسیر، تنشی پنهان که در رابطه نامشخص آنها جریان دارد، کمکم شدت میگیرد.
در دهه 1960 در هلند، پسری 9 ساله به نام توماس به همراه خواهر سرکش و مادرش، حکومت ظالمانه پدر سختگیر خود را تحمل میکند. حال توماس از تخیل خود برای فرار از این واقعیت دلخراش استفاده میکند و به زودی یاد میگیرد که شادی زمانی حاصل میشود که فرد بر ترسهای خود غلبه کند…
«کِی» (با بازی کلویی پیری)، زنی منزوی و درونگرا، برای یافتن «بارب ولنتاین»، شکارچی موجودات افسانهای که در جنگلهای بریتیش کلمبیا ناپدید شده، به گروهی از زنان پیادهرو میپیوندد. در جریان این سفر، او با موجودی مرموز به نام «سوکا» مواجه میشود...
فیلم داستان کیِیت گرت (جولیان مور)، صاحب یک مزرعه ساکت در پنسیلوانیا را بازگو میکند که پس از تجربه یک تراژدی، زندگیاش در آرامش است؛ تا اینکه دخترش کلِر (سیدنی سوئینی) یک شب با لباسهای خونآلود جلوی در خانهاش ظاهر میشود...
