فیلمساز، امیلی وایلند، برای ساخت یک مستند دوباره با مادر جداافتادهاش ارتباط برقرار میکند. اما وقتی مادر ناپدید میشود، امیلی به همراه فیلمبردارش دنی، در میان نشانههایی از اعتیادهای گذشتهی او، به دنبال سرنخهایی از محل حضورش میگردند.
هیجان انگیز
زنی جوان که میخواهد از زندگی پرآشوبش فاصله بگیرد و به آرامش برسد، شغلی را بهعنوان نگهبان آتشسوزی در برجی دورافتاده در دل طبیعت وحشی میپذیرد. اما با جا افتادن در نقش جدیدش، اتفاقات عجیب و ناآرامکنندهای رخ میدهد و او باید پیش از آنکه دیر شود، رازهای هولناکی را که خلوت و انزوایش را بر هم زدهاند، کشف کند.
یک سال از کابوس ماورایی در پیتزای فردی فزبیر گذشته است و اکنون داستانهایی که دربارهی آن اتفاقات نقل میشوند، به افسانهای محلی و اغراقآمیز تبدیل شده و الهامبخش نخستین «فَزفِست» شهر شدهاند. در حالی که حقیقت از ابی پنهان نگه داشته شده، او پنهانی از خانه بیرون میزند تا دوباره با فردی، بانی، چیکا و فاکسی ارتباط برقرار کند؛ و همین کار زنجیرهای هولناک از رویدادها را رقم میزند که رازهای تاریک مربوط به ریشهی واقعی پیتزای فردی را فاش کرده و وحشتی را آزاد میکند که دههها در خفا پنهان بوده است.
وقتی یک زاهد منزوی و دخترش زنی مرموز و مجروح را از رودخانه نجات میدهند، خود را در تار عنکبوتی مرگبار از خشونت و انتقام گرفتار میبینند و مجبور میشوند برای زنده ماندن با یک جنایتکار بیرحم روبهرو شوند.
زندگی آرام جیک، افسر سابق واحد سگهای پلیس که هنوز زیر سایه گذشتهاش زندگی میکند، زمانی فرو میپاشد که یک باند خلافکار خانوادهاش را بهطرزی وحشیانه مورد حمله قرار میدهد. او در کنار سگ پلیس جدیدش، آرگوس، پرده از یک شبکه بزرگ مواد مخدر برمیدارد، با مسئولان فاسد روبهرو میشود و در حالی که جنایتکاران را تعقیب میکند، با شیاطین درونی خود نیز میجنگد.
نیک پس از کشته شدن خواهرش، به همراه خواهر کوچکش و دوستانشان به جزیره ای در اقیانوس آرام می روند تا مدتی آرامش داشته باشند. آنها نمی دانند که چه خطری در آب های اطراف این جزیره آنها را تهدید می کند و...
در مورد مرد جوانی مضطرب به نام سام کلمن است که پس از شروع کار در یک فروشگاه سختافزاری مرموز، حقیقتی تکاندهنده را کشف میکند که منجر به مبارزه با نیروهای وحشتناکی میشود که درست پشت دیوارها کمین کردهاند و…
از آنجایی که کلیسا پیش بینی کرده بود که یک تاریکی آخرالزمانی 80 روزه فرا خواهد رسید، جامعه ای در ترس دائمی از آدم ربایان زندگی کرده است. یک جوان ده ساله که شب کور است هرگز روستا را ترسناک تر از این پیدا نکرده است.
یک تیم سابق عملیات مخفی دوباره گرد هم میآیند تا یک سرقت ناامیدانه را انجام دهند و جان دختر هشت ساله رهبرشان را نجات دهند.
مارکو زارور، ستاره هنرهای رزمی شیلیایی، نقش برونو، یک عضو سابق نیروی دریایی ایالات متحده، را بازی میکند که با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دست و پنجه نرم میکند. او زندگیاش را در ترس از شیاطین درونیاش میگذراند تا اینکه روزی زنی زیبا را پیدا میکند که گذشتهای ندارد. آنها با هم شروع به ساختن زندگی مشترک میکنند، اما وقتی آن زن ناپدید میشود، برونو برای نجات او از یک توطئه تکاندهنده باید به گذشته خشونتآمیز خود بازگردد.