علمی تخیلی

 کاتو (بروس لی) و بریت (ون ویلیامز) دو قهرمان نقابدار با تبهکاران در نبردند و با تمام مشکلات و حوادثی که در پیش رو دارند همیشه موفق اند…

در روز عید در شهری کوچک حبابی برفی جلوی خانه “جان” و “بت” گذاشته میشود. آنها حباب را به عنوان هدیه به پسرشان رودی میدهند. در این حباب ماکت شهر کوچک آنها دیده میشود. با حرکت دادن شستی های حباب توسط “رودی” اتفاقاتی عجیب در شهر 

در سال 2245 ، هنگامی که خورشید تمام بشریت را تهدید می‎کند، پنج نفر ماموریت می‎یابند تا به سیاره‎ای سفر کرده و ماده‎ی معدنی کمیابی را به دست آورند تا ستاره‎ی در حال مرگ را نجات دهند. اما 

 روی متوجه میشود پسر بیولوژیکی 8 ساله‌اش آلتون دارای نیروی خاصی است و فردی طبیعی نیست و این قدرت میتواند تبعات زیادی داشته باشد، به همین دلیل از آن لحظه که این موضوع را متوجه میشود به همراه پسرش سعی می کنند منطقه را ترک کنند، اما…

دروغگویی و جنگ سراسر زمین را فرا گرفته است و یک موجود بیگانه بنام کلاتو به همراه رباتش، از سیاره ای دیگر ماموریت می یابد تا به مردم زمین هشدار دهد که جنگهای زمینی نظم کهکشان را به هم ریخته است و اگر دست از این کار برندارند و بایکدیگر دوست نباشند سیاره زمین توسط دیگر سیاره ها نابود خواهد شد. کلاتو در زمین با پسر بچه ای به نام باب دوست میشود که

در آینده ای دور کره شمالی و کره جنوبی موافقت کرده اند که دولتی مشترک تشکیل دهند و در حال آماده سازی مقدمات آن هستند اما مخالفان این طرح تصمیم دارند با تمام قدرت ایستادگی کنند و...

در آینده‎ای نه چندان دور، گری تریس به لطف بخشندگی و سخاوت نابغه فناوری و تراشه‎ای کامپیوتری، نه تنها قادر است بار دیگر راه برود بلکه یک ماشین کشتار توقف ناپذیر تبدیل می‎شود و فرصت آن را خواهد داشت تا انتقام بگیرد ...

دو نفر که دارای مهارت های خارق العاده ای هستند، تصمیم دارند فردی را که در هنگ گنک زندانی شده است، نجات دهند. اما…

در مرکز کشوری، منطقه ی مرموزی پدیدار میشود که به نظر میرسد نتیجه ی سقوط یک شهاب سنگ یا سفینه های فضایی باشد. “استاکر” یکی از افرادی که به عنوان راهنمای آدم های کنجکاو به منطقه راه یافته تصمیم دارد بدون اعتنا به قوانین، در قبال دریافت پول، دو نفر را به آن جا ببرد….

دانشمندی بنام “کرنک” که قدرت رویاپردازی ندارد، سعی میکند با دزدیدن رویاهای کودکان، از پیر شدن خودش جلوگیری کند…