دو کودک با یک موجود جادویی دوست می شوند و باید به او کمک کنند تا به خانه جنگلی خود بازگردد.
فانتزی
در یازده سالگی، بیلی به خوبی در راه پیروی از مادرش است که به عنوان یک فضانورد فضا را کاوش می کرد.
برای رابین 11 ساله سرسخت و گروه دوستان وفادارش «The Hoods»، تکهای از بوتهزارهای بیش از حد رشد کرده در انتهای بنبست آنها یک پادشاهی جادویی است.
یک پدر تنها فریب میخورد و وارد شغلی خطرناک بهعنوان فرشته مرگ میشود، در حالیکه دختر باهوش و کنجکاوش، کُلت، روزبهروز بیشتر به رفتوآمدهای مرموز او مشکوک میشود.
سالها پس از آنکه تس و آنا بحران هویت را تحمل کردند، آنا اکنون یک دختر و یک دخترخوانده دارد. در حالی که آنها با چالشهای بیشماری که پس از ادغام دو خانواده پیش میآید، روبرو میشوند، تس و آنا کشف میکنند که رعد و برق ممکن است دو بار به آنها برخورد کند.
خانواده جیک و نیتیری پس از مرگ نتیام با غم و اندوه دست و پنجه نرم میکنند و با قبیله جدید و پرخاشگر ناوی، مردم خاکستر، که توسط وارانگ آتشین رهبری میشوند، روبرو میشوند، زیرا درگیری در پاندورا تشدید میشود و تمرکز اخلاقی جدیدی پدیدار میشود.
یک دانشمند باهوش اما خودخواه، موجودی را در یک آزمایش هولناک به زندگی میآورد که در نهایت منجر به نابودی خالق و مخلوق غمانگیزش میشود.
وقتی شرورترین و نفرتانگیزترین تبهکاران برای تصرف شهرشان حیلهای به کار میبرند، دو کودک شجاع با خانوادهای از حیوانات جادویی متحد میشوند تا آنها را سرنگون کنند.
سارا و دیوید غریبههای مجردی هستند که در عروسی یک دوست مشترک با هم آشنا میشوند و خیلی زود، در یک پیچش غافلگیرکننده سرنوشت، خود را در یک ماجراجویی خندهدار، خارقالعاده و گسترده با هم میبینند که در آن لحظات مهمی از گذشتههایشان را دوباره زندگی میکنند و چگونگی رسیدن به جایگاه فعلیشان را روشن میکنند... و احتمالاً فرصتی برای تغییر آیندهشان پیدا میکنند.
فرشتهای خیرخواه اما تا حدودی بیعرضه به نام جبرئیل در زندگی یک کارگر موقتِ در حال تقلا و یک سرمایهدار ثروتمند دخالت میکند.