در سالهای پایانی قرن نوزدهم، هنری برادوی برای پاککردن نام پدرش که به ناحق محکوم شده بود، به شهر کوچک ترینی در مونتانا میآید. اما در شهری که قانون و بیقانونی در هم تنیدهاند، او با دو مرد قدرتمند و مرموز روبرو میشود: کلانتر عدالتخواه جابریل داو و مردی به نام سنت کریستوفر...
اکشن
تاجر ثروتمند زازا کوردا، تنها دخترش که راهبه است را بهعنوان تنها وارث املاک و داراییهایش معرفی میکند. با آغاز پروژه جدید کوردا، آنها به سرعت هدف تبهکاران مکار، تروریستهای خارجی و قاتلان مصمم قرار میگیرند.
در نبردی برای بقا در برابر ارتشی هولناک از زامبیها، یک مبارز سابق مویتای باید با تکیه بر مهارت، سرعت و ارادهاش تلاش کند تا نامزدش را نجات دهد.
یک مبارز سابق باید پسر گمشدهی رقیبی را پیدا کند که سالها پیش بهطور ناخواسته او را کشته بود؛ در این راه، او با یک باند جنایتکار خشن و بیرحم در مارسی روبهرو میشود.
نخستوزیر بریتانیا و رئیسجمهور آمریکا درگیر رقابتی علنی هستند که اتحاد میان کشورشان را به خطر میاندازد. اما وقتی هر دو هدف دشمنی قدرتمند قرار میگیرند، مجبور میشوند برای نجات خود به یکدیگر تکیه کنند و وارد تعقیب و گریزی دیوانهوار و چندملیتی شوند. آنها با همکاری نوئل، مامور درخشان MI6، باید راهی پیدا کنند تا نقشه توطئهای که جهان آزاد را تهدید میکند، خنثی کنند.
یک سارق خشن نقشهی سرقتی بزرگ را کشیده است، اما متأسفانه نقشهاش ناخواسته توسط دو دوست صمیمی میانسال و افسرده به هم میریزد و پولهای دزدیدهشده ناپدید میشوند.
طراحان اصلی پشت صحنه تلاش کردند میلیاردها دارایی بلوکهشده را آزاد کنند و در این راه، بدون هیچ تردیدی، نیروهای یاکوزا را برای پولشویی از طریق روشهای افراطی بهکار گرفتند. در پشت این ماجراها، شبکهای جنایی پیچیدهتر و گستردهتر پنهان شده است. در برابر وسوسههای رقبا و دشواریها، آیا گروه «تریدِنت» میتواند با ایمان و اتحاد، پرونده را حل کرده و مجرمان را به دست عدالت بسپارد؟
یک شکار ناامیدانه توسط یک کارآگاه و یک کلاهبردار که برای کشف حقیقت خودشان تیمی میشوند.
گروه جنگجویان جاودانه با تهدیدی جدید مواجه میشوند که پایانی برای عمر ابدی آنها بهنظر میرسد. «اندی» و همرزمانش باید با دشمنانی قدرتمند و گذشتهای تاریک روبهرو شوند تا بقای خود و راز جاودانگیشان را حفظ کنند و...
مادی بالا، دانشجویی پرتلاش که شبها به شغل قفلسازی مشغول است، زندگی سادهای دارد. اما این روال عادی زمانی تغییر میکند که کلیر، دختری اسرارآمیز، در نیمهشب از او درخواست کمک میکند. مادی که همیشه حاضر به کمک است، با خوشرویی به او کمک میکند، اما بهزودی متوجه میشود که کلیر چیزی پنهان میکند...
یک طراح چهرهنگاری و یک پلیس با همکاری یکدیگر تلاش میکنند هویت یک قاتل مرموز را کشف کنند؛ آن هم با استفاده از توصیفهایی از چهرهاش که در ذهن تنها شاهد عینی این جنایت وحشیانه نقش بسته است.
تنشها میان خانوادههای رقیب تبهکار زمانی شعلهور میشود که ورود فرمانده جدید پلیس، آتشبس ناپایدار میان آنها را بر هم میزند.
وقتی نمایش سامورایی عروسکی پدرش توسط یک باند بدنام مورد حمله قرار میگیرد، تورنادو قسم میخورد که با دزدیدن طلای نامشروع آنها، انتقام بگیرد و سرنوشت خود را رقم بزند.