شائو ما ناشنوا و دخترش مومو، برای همراهی و حمایت متقابل به یکدیگر وابستهاند. موموی کوچک، که نقش «خواهر بزرگ» را دارد، ستون خانواده است — پل ارتباطی بین پدرش و دنیای بیرون، کمککننده در پیدا کردن کار و تأمین معاش او. اما با بزرگتر شدن مومو، او باید در دنیای شنواها جا بیفتد و زندگی جدانشدنیشان در آستانهٔ اختلال قرار میگیرد. درست در همین زمان، یک باند جنایتکار که مخصوص شکار افراد ناشنواست، توجه خود را به شائو ما معطوف میکند. او که به شدت در تلاش برای محافظت از دخترش است، به تدریج و گامبهگام به ورطهٔ جنایت کشیده میشود…
درام
در شمال انگلستان، مردی راهی سفری به درون جنگل میشود تا با برادری منزوی و گوشهنشین که سالها از او دور بوده، دوباره ارتباط برقرار کند — برادری که گذشتهای پیچیده با او داشته و زندگیشان دههها پیش بر اثر رویدادهایی سرنوشتساز دگرگون شده است.
الادیو، نگهبان یک شکارگاه، از شکارچیای کهنهکار رشوهای میگیرد. چند هفته بعد، تمام زندگیاش فرو میپاشد. آنچه در ابتدا فرصتی طلایی به نظر میرسید، به سقوطی هولناک به جهنم بدل میشود، زمانی که الادیو درمییابد بدبختیاش شاید کاملاً تصادفی نبوده است.
پاریس، ۱۸۹۴. فَنی کیست؟ زنی که ادعا میکند داوطلبانه در یک تیمارستان مخصوص زنان بستری شده است؟ او در جستوجوی مادرش میان انبوه «دیوانه»های نامگذاریشده، با گروهی از زنان نیرومند و مدرنی روبهرو میشود که بر خلاف انتظارش، قهرمانانی واقعیاند. در این میان، دوستی غیرمنتظرهای نیز با برخی بیماران پیدا میکند. اکنون تیمارستان در حال آمادهسازی برای «جشن دیوانگان» باشکوه و مشهوری است که سیاستمداران، هنرمندان و اشرافزادگان بسیاری در آن شرکت خواهند کرد. این جشن، آخرین امید فَنی برای گریز از دام بستهشدهای است که او را در بر گرفته است.
یک جنایتکار کاریزماتیک، در حالی که از دست پلیس فرار میکند، در فضایی مخفی در یک فروشگاه اسباببازی پنهان میشود. در آنجا، او هویت جدیدی برای خود انتخاب میکند و با یکی از کارمندان آنجا وارد رابطهای میشود که به همان اندازه که بعید است، خطرناک نیز هست.
آنچه برای ویشنو با تلاشی احمقانه برای بازگرداندن دوستدخترش آغاز میشود، به بازی خطرناکی از انتقام تبدیل میگردد که در آن، او همه چیزهای ارزشمند زندگیاش را به خطر میاندازد.
یک خبرنگار هندی با حقیقتی مرگبار دستوپنجه نرم میکند، هنگامی که قطاری پر از کارسِواکان (داوطلبان مذهبی هندو) در شهر گودرا به آتش کشیده میشود. سالها بعد، از او خواسته میشود تا با تکیه بر گزارشی پنهانشده، در افشای حادثه سابرمتی کمک کند.
داستان مارک کر، قهرمان هنرهای رزمی ترکیبی و UFC.
در حومه کارگرنشین فیلادلفیا، یک مأمور افبیآی رهبری یک گروه ویژه را بر عهده میگیرد تا به یک رشته سرقتهای خشونتآمیز به رهبری یک مرد خانواده که مظنونی ندارد، پایان دهد.
جان خانوادهاش را به یک شهر روستایی نقل مکان میکند و با همسایه مرموزش، تامی، که رازهای تاریکی را پنهان میکند، دوست میشود. علاقه جان به تامی با مشکوک شدن همسرش فیونا بیشتر میشود و این امر منجر به افشای خطرناک حقایق پنهان و احساسات سرکوبشده میشود...